طراحی راه‌حل‌های مبتنی بر بازی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کاهش مصرف انرژی آن هم با گیمیفیکیشن!

کاهش مصرف انرژی با گیمیفیکیشن
کاهش مصرف انرژی با گیمیفیکیشن

چگونه گیمیفیکیشن با  صورتک‌های خندان و فشار همتایان می‌تواند باعث کاهش مصرف انرژی و نجات سیاره مان شود؟ من چطور می‌توانم شما را متقاعد کنم که انرژی کمتری مصرف کنید؟ می‌توانم به شما یادآوری کنم که کاهش مصرف انرژی ،منجر به کاهش هزینه‌ها می‌شود و همچنین به محیط زیست کمک می‌کند، اما شما به حرف های من گوش نخواهید کرد. تحقیقات ثابت کرده‌است که اشاره به هزینه‌ها و حفاظت از محیط زیست تاثیری بر کاهش مصرف انرژی مردم ندارد!

گیمیفیکیشن برای کاهش مصرف انرژی

اما اگر بگویم که بجز شما همه‌ی همسایه‌هایتان در حال کاهش مصرف انرژی خود هستند چطور؟ آیا رقابت و کمی احساس ترس از قضاوت شدن می‌تواند شما را متقاعد کند که تهویه‌ی هوای خود را خاموش کنید؟

این همان نظریه ای است که اوپاور (Opwer) با آن به میلیون‌ها نفر کمک کرد تا قبض‌های انرژی خود را کاهش دهند. اوپاور به جای فروش یا تولید انرژی، نرم افزار تولید می‌کند- نرم افزاری که با ایجاد یک رقابت بین مردم در حال تغییر رفتار مصرف انرژی آمریکایی هاست. در این فرایند اوپاور کشف کرده‌است که وقتی صحبت از مصرف بهینه‌ی انرژی باشد، وجدان نمی‌تواند به اندازه‌ی رقابت (و کمی حس قضاوت شدن) الهام بخش تغییرات مثبت باشد.

نرم افزار اوپاور

در قلب نرم افزار اوپاور، یک اصل رفتاری نهفته است – یک فشار بسیار آرام به سمت تصمیم گیری صحیح. شاید بدنام ترین نمونه‌ی چنین مثالی در فرودگاه آمستردام پیاده سازی شده‌است، جایی که نقاشی کردن مگس بر روی محل ادرار در سرویس‌های بهداشتی، ریخته شدن ادرار بر روی زمین را تا 80 درصد کاهش داد. (اگر به مردی یک هدف بدهید نمی‌تواند جلوی خود را بگیرد و آن را نزند). در همین مقوله، کافه تریاهای گوگل هم کارکنان خود را به سمت رژیم غذایی سالم تر هدایت می‌کند!

غذاهای سالم با رنگ سبز و غذاهای ناسالم (گناه های لذت بخش) با رنگ قرمز نشانه گذاری شدند، ظروف غذا کوچک‌تر از اندازه‌ی متوسط طراحی شده و غذاهای ناسالم‌تر (پرکالری تر) به گوشه‌های دوراز دسترس تر منتقل شدند. به همین شکل اپلیکیشن‌های ورزشی شما را تشویق می‌کنند که بیشتر از دوستانتان ورزش کنید.

ولی استفاده از روانشناسی رفتاری برای بهینه مصرف کردن انرژی کاری به مراتب سخت تر بوده‌است، بخشی به خاطر این که اگرچه تقریبا همه مایل هستند که کمتر انرژی مصرف کنند (هم به خاطر مسائل مالی و هم زیست محیطی) اما انجام این کار بسیار سخت به نظر می‌رسد و تبدیل این تمایل به عمل به نوع خاصی از فشار نیاز دارد.

روبرت بی. چیالدینی محقق و نویسنده «تاثیر: روانشناسی ترغیب» در سال 2001 شروع به فکر کردن به این موضوع کرد. وقتی امواج گرمای تابستان در کالیفرنیا منجر به خاموشی شد او تصمیم گرفت تحقیق کند که چرا ایالت نمی تواند جلوی چنین مصرف بی‌رویه ای را بگیرد. مسئله‌ی بزرگ این بود: چرا در حالی که 90درصد مردم کالیفرنیا صرفه جویی در مصرف انرژی را موضوعی “بسیار” یا “شدیدا” مهم در نظر گرفته و 98 درصد مدعی بودند که برای صرفه جویی در مصرف انرژی تلاش می‌کنند، عملا هیچ کس هیچ اقدامی در این زمینه صورت نمی‌داد.

برای فهمیدن دلیل این موضوع، چیالدینی و تیمش بر روی درِ هزاران خانه در اطراف سن دیگو آویزهایی نصب کردند، سه تا از این آویزها روابط منطقی و استاندارد مربوط به استفاده بهینه از انرژی را یادآوری می‌کرد: پس انداز پول، حفاظت از محیط زیست و کمک کردن به نسل آینده. یکی از آویزها نیز استراتژی هایی برای کاهش انرژی را لیست کرده بودند. هر کدام از این آویزها به زحمت تاثیر بسیار اندکی در مصرف انرژی ایجاد کرده بودند.

اما یکی از آویزها چیز دیگری را امتحان کرد، گزارش این که درصد مشخصی از همسایه ها به جای سیستم تهویه هوا از فن استفاده می‌کنند. این کار در اصل یک نوع همنوع دوستانه از فشار همتایان بود و جواب داد. خانه هایی که چنین آویزهایی نصیبشان شده بود به طور متوسط 6 درصد مصرف انرژی خود را کاهش دادند، که در مقیاس های بهینه سازی مصرف انرژی عدد قابل توجهی است. (و البته بیش از سه برابر خانه هایی با آویزهای دیگر)

بررسی بیشتر

نتایج این مطالعه زیربنای استراتژی اوپاور است. از زمان تاسیس در سال 2007، کمپانی با همکاری تولید کنندگان انرژی الگوی مصرف انرژی مشتریان را بررسی کرده‌است. اوپاور اطلاعات کسب شده از کمپانی‌ها را پردازش کرده، سپس گزارشی با جزئیات از مصرف انرژی هر خانوار تهیه و برایشان ارسال می‌کند، جزئیاتی از قبیل این که چه موقع بیشترین میزان انرژی را مصرف می‌کنند و کدام وسیله بیشترین اتلاف انرژی را دارد. این گزارش‌ها روی کاغذ تهیه و به هر خانه پست می‌شود – رسانه‌ای که با توجه به هدف کمپانی که کاهش اسراف است در تناقص است، اما اوپاور دریافته‌است که تقریبا هیچ کس حاضر نیست یک گزارش پر از جزئیات این چنینی را از طریق ایمیل و به شکل آنلاین بخواند. زیرا الگوی مصرف انرژی از نظر مردم اطلاعاتی غیرمهم تلقی می‌شود : مگر اینکه برق شما قطع شود.

علاوه بر دادن بازخوری از مصرف انرژی، گزارش شامل یک نمودار بود که مصرف انرژی هر خانوار را با متوسط جامعه و متوسط بهترین مصرف کنندگان (بخشی از جامعه که بهینه تر از بقیه مصرف می‌کنند) مقایسه می‌کرد- که همه آنها میتوانست مفید باشد- اما نکته مهم آخرین بخش گزارش هاست: نمره ای که میزان مصرف انرژی هر خانوار را ارزیابی می‌کند. خانه هایی که مصرف بسیار خوبی داشتند (کمتر از 80 درصد مصرف همسایه ها) دو صورتک خندان و کسانی که مصرف خوبی داشتند (کمتر از اکثریت همسایه ها) یک صورتک خندان می‌گرفتند در حالی که مصرف کنندگان بد (کسانی که بیشتر از همسایه های خود مصرف می‌کردند) هیچ  صورتک خندانی دریافت نمی‌کردند.به محض اینکه خانوارها این گزارش‌ها و صورتک‌ها را دریافت نمودند، شروع به بهینه‌سازی مصرف انرژی خود کردند.

گیمفیکیشن در مصرف برق
گیمیفیکیشن در مصرف برق

بدون وجود قسمت صورتک‌های خندان بیشتر مردم صرفا تا حدی مصرف خود را کاهش می‌دهند که به متوسط نزدیک شوند، در رواقع همین که یک نفر همسایه‌های خود را پشت سر بگذارد دیگر تمایلی برای کاهش بیشتر مصرف انرژی ندارد. بنابراین کمپانی به این نتیجه رسید که باید به مشتریان بگوید که تلاش آنها را ستایش می‌کند، اوپاور این استراتژی را “پیام تاییدی” نام‌گذاری کرده‌است. همچنین اوپاور تصمیم گرفت از صورتک ناراحت برای مشتریانی اسراف گر استفاده کند، که این اتفاق باعث شد مشتریانی زیاد از کمپانی شاکی شوند!

در واقع مردم با شرکت تماس می‌گرفتند و با داد و فریاد اعتراض می‌کردند ” فکر می‌کنید کی هستید؟ حالا ما رو با صورتک های ناراحت تنبیه می‌کنید؟” بنابراین به نظر می‌رسید تنبیه به اندازه‌ی کافی مناسب بوده‌است. به گفته پروفسور دیوید استالمن عادتی که با چنین روشی بدست آمده است می‌تواند تا آخر عمر با فرد باقی بماند زیرا تلاش برای تغییر عادت مردم سخت است اما تلاش برای حفظ عادتی که آن‌ها یادگرفته اند آسان است، به محض اینکه مردم  یاد می‌گیرند که به شکل خاصی رفتار کنند این رفتار تبدیل به یک عادت می‌شود. این بدین معنی است که حتی آن دسته از مشتریان اوپاور که پس از مدتی علاقه به رقابت و مقایسه را از دست می‌دهند به احتمال زیاد عادت کمتر مصرف کردن انرژی را  حفظ می‌کنند.

این استراتژی اوپاور به شکل حیرت‌انگیزی موفقیت آمیز بود و در مدت کوتاهی به مشتریان خود کمک کرد مجموعا 220,135,000 دلار قبض کمتری پرداخت کنند، 3,170,710,000 پوند دی اکسید کربن کمتری تولید کنند و 2.066,950,000 کیلووات ساعت انرژی کمتری مصرف کنند و به طور متوسط یک خانواده 4 نفره 2.5 درصد در مصرف انرژی صرفه جویی کند.

خب، من چطور می‌توانم شما را متقاعد کنم کمتر انرژی مصرف کنید؟ خیلی ساده با گفتن اینکه من از شما بیشتر صرفه جویی می‌کنم! اگر دوره‌ی نوروساینس را دیده باشید این موارد مربوط به سروتونین است!

کامنت‌های زیر این متن مربوط به دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی می‌باشد.

Picture of مهدی تلخابی
مهدی تلخابی
مهدی تلخ آبی هستم، دانش آموخته مهندسی نفت و ام بی ای، علاقمند به مبحث انرژی، جامعه شناسی، سیاست و رفتارشناسی!

87 پاسخ

  1. – یک فشار بسیار آرام به سمت تصمیم گیری صحیح
    – تلاش برای تغییر عادت مردم سخت است اما تلاش برای حفظ عادتی که آنها یادگرفته اند آسان است.
    بسیار عالی.

  2. روز شانزدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال چهارم:
    سوال اول و دوم یکجورایی خیلی سخته و شاید حس می کنم اونقدر که باید اطلاعات برای پیاده سازیش ندارم شاید هنوز.
    مدل اوپارو خیلی جالبه. به نظرم با یکسری تغیرات قابل استفاده در ایران هست.
    در ابتدا از هر منطقه ۲۰ درصد مشترکان پر مصرف را بصورت رندم انتخاب می کنم و بعد از اینکه اطلاعات دقیق مساحت و تعداد نفرات و طبقه و جهت و سال ساخت واحدشان و … ازشان گرفتیم بهشون می گیم وارد مسابقه شده اید. در مورد هر مشترک با استفاده از مساحت دقیق منزل مسکونی و طبقه و جهت و تعداد ساکنان یک عدم دقیق مینیم مصرف حساب می کنم ولی به مشترک عدد دقیق اعلام نمی شود. به مشترک یک محدوده مصرف بهینه بر اساس میانگین مصرف کشوری یا جهانی اعلام می کنیم. و با شکلک فقط بهش می گوییم بیشتر از اون عدد هست یا کمتر از اون عدد هست. شکلک ها هم بسته به فاصله مصرف از اون عدد بهینه حیوانات با شخصیت مختلف هستند مثل گوره خر،‌ کرگدن، فیل، گاومیش برای مشترکینی که بیشتر از اون عدد مصرف می کنند و موش و گربه و خرگوش و سنجاب برای مشترکینی که کمتر از اون عدد مصرف می کنند. برای مشترکینی که در اون محدوده بهینه باشند یک درصد تخفیفی در بهای برق مصرفی شان (۱۵ درصد) در دوره بعد قائل می شیم. اما یک جایزه بزرگ مثل یک خودرو گران قیمت یا واحد مسکونی لوکس هم داریم که به مشترکی که دقیقا برابر رقم دقیق محاسبه شده (با یک خطا کم مثلا ۵ کیلو وات ) مصرف کند بهش می دهیم. (که درواقع احتمال ناممکنی وجود داره کسی برنده اش بشه)
    این مسابقه هم وقتی با ۲۰ درصد مشترکان اولیه شروع کردیم فقط با دعوت (مکانیک هدیه) برای بقیه قابل ورود است. یعنی هر واحد بسته به شکلک اش کسب شده اش می تونه یک تا سه نفر دیگه را وارد مسابقه بکند.

    1. این ایده خوب مقایسه رو کم داشت خانواده های ایرانی به نظرم خوبه با فامیل ها شون مقایسه بشن علاوه بر همسایه ها ، مثلا خانم ها بدونن فامیل شوهرشان کجای این موقعیت هستن و چه شکلی دریافت کردن

      1. کاملا حق با شماست. این را از قلم انداختم. ایده این بود که غیر از قوانین قبلی بازی آدمها با نفراتی که معرفشان می شوند بطور مستقیم در یک جدول برندگان ( با میزان درصد رسیدن به جایزه بزرگ) رتبه بندی شوند .

      2. حالا یه چیز جالب. یه خانومی تو فامیلمون قبل از اینکه اینترنت همراه خیلی فراگیر بشه خیلی با تلفن صحبت میکرد(یه جورایی سرگرمی همه خانومای فامیل بود تا چند سال پیش) . بعد یه شماره گویا از مخابرات پیدا کرده بود که هر شماره تلفنی رو میزدی میگفت چقدر پول قبضش اومده. این خانوم هر ماه زنگ میزد پول قبض همه رو در میاورد و با پول قبض خودشون مقایسه میکرد، وقتی میفهمید کسایی هستن که پول قبضشون بیشتره عذاب وجدانش کم میشد، دوباره ماه بعد با خیال راحت با تلفن حرف میزد 🙂

          1. میخواست یه پر مصرف تر از خودش پیدا کنه تا عذاب وجدانش کم شه

    2. کلا جایزه بزرگ توی ایران خیلی خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنیم جواب میده 500 میلیون جایزه میزاره 50 میلیازد به واسطش میفروشی اصلا یه وضعی.راجع به سوال اول و دوم ببین مثلا روجانی یه کمپین زد که هر نفر 11 نفر بیاره یعنی کسایی که میگن رای نمیدیم رو قانع کنیم رای بدید حالا یه سوال به نظرت رئیسی اگر اون مثال کمپین فوتوشاپ که 50 تا عکس میدیم بگید کدوم درسته کدوم غلطه رو میشنوید چیکار میکرد؟

  3. پاسخ سوال دوم روز شانزدهم از دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی : با توجه به مطالبی که تا حالا بیان شد بازی طراحی میکردم تحت عنوان تولد تدریجی یک پرزیدنت. ..
    حالا یا هرچی فعلا اسم‌ مهم‌ نیست.
    میومدم و از پتانسیل همه طرفداری رییسی استفاده میکردم … از حافظه تاریخی ملت … از اسنادی که مخفی و معدوم شده بود و هر چیزی که بر علیه جبهه رقیب باشه یه بازی چند وجهی که هر روز با اطلاعاتی که مردم‌ میدن هی به روز و بزرگتر شه . بازی که ما با اطلاعات صحیح ارائه شده توسط مردم دندونای طرف مقابل و قشنگ مسواک میزنیم ..
    اول که تو صفحه بازی یه نوار پیشرفت از میزاریم و تعداد رای های رییسی و روحانی رو نشون بده و بشه بصورت دستی هم تغیر داد یعنی هر موقع خواستم بتونم تغییرش بدم جهت بالا و پایین کشیدن انگیزه بازیکنان در هر برهه از زمان ..‌ برای روزایی که فعالیت بازیکنان کم میشه ..
    بعد هر موضوعی که روحانی دست میزان روش مثلا مث جنگ ، مث دیوارکشی خیابانی و کاسبان تحریم و … هر چیزی میشد ماموریت روز بچه ها باید بازیکنا برای اثبات عدم صدق موضوع مدارک واقعی شونو ارائه بدن و طوری باشه که این مدارک ارائه شده اگر خلاف اثبات شد بازیکن مجبور به پرداخت هزینه سنگینی مثل حذف از دور رقابت باشه و یا بد تر باشه …
    حالا اگر این ارائه ها در قالب مطالب طنز ، شعر، صوت ، موسیقی و یا کلیپ بیان بشه امتیازها متفاوت خواهد بود و اثر تاثیر گذار تر امتیاز بالاترین کسب میکند موضوعی خوبی که ما تو این دور انتخابات داشتین که تقریبا مخاطب ها به دو گروه خیر شر تبدیل شدن که اتفاقا خیر و شر بودن از نگاه هر کدوم متفاوت بیان میشد … و هر گروه؛ گروه دیگه رو شر میدانستند و خب این موضوع برای درآوردن لج طرف خیلی به درد بخوره ..
    کسانیکه میخواستن برن بهشت و بقیه رو با خودشون ببرن که طرفدار رییسی بودن و کسانیکه عشق و حال براشون مهم بود
    و کاری به نتیجه نداشتن طرفداری روحانی بودن .. خب تو گروه اول ما راحت میتونستم با استفاده از مفاهیم حماسی و معیارها اعتقادی طرف رو وادار به انجام کاری کنیم همچنین که ما یه پوین مثبت دیگه هم داریم و اون پیشینه تاریخی هست که رییسی داره و و از اول تا حالا مسیرش رو تغییر نداده برعکس روحانی که خیلی میتونینم رو این موضوع تو بازی مانور بدیم.. این موضوعات باید مراحل و ماموریت های بازی باشه تو سط بازیکن انتخاب میشه برا انجام مثلا هرکسی نتیجه صحیح دادگاه قتل پسر روحانی رو بدست بیاره آنقدر امتیاز مثبت و آنقدر صعود تو پله های ترقی بازی ؛ مثلا رو کردن گاف هایی در زندگی های اطرافیان روحانی مث مثلا جهانگیری و … حالا جایزه این کارا تو این مراحل اولیه بازی چیه ؟؟ یه سری فیلم های خاص داریم از از خلاف هایی که مسئولین که در اختیارشان قرار میگیره و میتونن در شبکه های اجتماعی شون به اشتراک بزارن حالا تو هر حوزه ای هم که هر کسی علاقه منده بعدا بهش سمت دولتی میدیم یعنی طرف برای زسیدن به اون مقام دولتی مد نظرش میتونه اینور انتخابات فعالیت کنه برای کسب هدف خودش که در واقع داره تو تیم ما بازی میکنه مثلا طرف میاد میگه اقا من به کشاورزی علاقه دارم درس شو خوندم میخوام وزیر کشاورزی باشم حالا پس ماموریت هاش سخت تر میشه و انجام هر ماموریت گام های بلند کسب اون موقعیت شغلی هست مثلا طرف بیاد بگع اروحانی تو این ۴ سال این اشتباه رو تو این حوزه انجام داده اینقدر ضرر کردیم آنقدر از منابع مون . وقتمون و … رو هدر داده تخریب کرده ویا از بین برده و بیاد راهکار بهبود و بهره‌وری بیشتر بده و طرف جوابش خیلی شاخ باشه ..‌ یه کار دیگه تو لالوهای بازی باید انحام بشه آموزش نحوه تقلب تو انتخابات باشه چرا که هم طرف بتونه تقلب و بشناسد و خودش بتونه تقلب کنه تا برای هر ضربه ای یه ضد ضربه رو آموزش دیده باشه .. برای روزهای منتهی به انتخابات افراد بیان یوزر برای رییسی جذب کنن و اگر تونستن کسی و اضافه کنن به بازی که طبق معیارها کاملا مشخص باشه که نظرش رو رییسی هست امتیازها و چیزای خفن دریافت کنه و خلاصه که یه سیستم داریم بزرگ و روبرشد با فکت های واقعی پر از خلاقیت هایی که از همت مردم برای ساخت آینده بهتر ناشی میشه .. مورد مثبت دوم اینه که روحانی ۴ ساله کشور دستش بوده و همه عملکردش و دیدن و خب میشه مقایسه گرد و راهکار داد و …

    1. قطعا اگر یه همچین چیزی که میگی رو روش کار میکردیم اون زمان و به پیاده سازی میرسید نتیجه انتخابات فرق میکرد! کلا ساده ترین کاری که رئیسی میتونست بکنه این بود که گافای روجانی رو بیاد بازی کنه بعد بگه آقا من 50 تا حرف از روجانی میزارم شما باید بگید اینو گفته یا نگفته
      بعد اخرشم که تمام میشد میومد برای هرکدوم که گفته یه رفرنس میزاشتی همینقدر ساده !هم یه پولی به ما میرسید:) هم طرفداراش هی بازی میکردن

  4. جواب سوال اول روز 16
    من فک میکنم یه جورایی این اتفاق افتاد! اولا که تو انتخابات هیچی مهمتر از مطرح شدن وعده ها و قانع شدن مردم توسط وعده ها نیست. مثل چیزی که درمورد توییتر و ترامپ میگن. که توییتر اول مخالفین ترامپ یا مخالفین انتخابات رو با دغدغه هاشون تشخیص میداد و بعد دقیقا همون جوابی که ترامپ به اون دغدغه ها داده براشون نمایش می داد. خب این تاثیر خوبی رو رای آوردن داره
    تو ایران هم تا جایی که یادمه بهانه برای این ماجرا به غیر از کمپین های زیاد شبکه های اجتماعی این بود که مردم تو میادین اصلی شهر روبروی طرفدارای روحانی می ایستادن و مناظره می کردن
    هم یه عده با وعده های جدید قانع میشدن
    هم یه عده پس از حس خوب شنیده شدن انتقاداتشون احتمالا تصمیم می گرفتن این دفعه هم رای بدن
    یه عده هم که هیچی. نه رای میدن نه نظرشون عوض میشه به کنار
    فک میکنم واسه انتخابات هیچ بازی ای جذاب تر از این نبوده باشه!
    جواب سوال 2 رو هم همینجا میدم از این زاویه دید که شاید چون برای طرفدارای رییسی که اغلب مذهبی تر بودن و دغدغه های خاصی دارن بهینه تر این باشه که زمین بازی رو برد به مساجد یا هیئت ها یا جاهایی که زن و مرد اولا از هم جدا هستن!

    1. من واقعا در تعحبم توی این انتخابات اخیر روحانی خیلی سوتی داده بود خیلی بد بود بنظرم خیلی چیزا داشت ک بقیه کاندیداها بهش بپرن حتی وعده خاصی هم نداد بنظرم یعنی اگر از مردم میپرسیدی خب توی سخنرانیای روحانی چه وعده خاصی شنیدی؟واقعا جواب فقط یچیز بود من رئیسی نیستم رئیسی یعنی احمدی نژاد! هیچ برنامه مشخص و زمانبندی شده برای روبرو کردن مردم با واقعیتای روحانی نبود! ولی مثلا یه قضیه ای بود که رئیسی گفته بود من یک میلیون شغل ایجاد میکنم کلی جوابیه اومد براش مردم شنیدن ولی هیچکی اونور کار مشابهی نکرد!

      1. من گاهی حس میکنم تتلو رو نفوذیای روحانی به خورد رییسی دادن. حساب شده ترین کاری بود که برا برگردونون آرا مردمی با تم مذهبی کردن. کلا روحانی تو تخریب خیلی خوب عمل کرد . از بولد کردن علم الهدی و ماجرای کنسرت(چرا پس الان حرفی از کنسرت نیس؟) ، پیش کشیدن بحث ایت الله قتل(با اینکه خود روحانی هم تو اون زمان جزو شورای امنیت بود!!) ، و از همه مهمتر آزادی . هر چی از دست روحانی میکشیم بخاطر وعده ی پوچ آزادیش بود . (یاد کمپین علی بابا افتادم، با اینکه برگردوندن بلیط حق طبیعی و قانونی هر کسی هست، ولی اونو بعنوان مزیت رقابتیش مطرح کرد!!!)
        یه داستانی هم هست، جالبه الان میفرستم

        1. حاکمی به وزیر خود گفت:
          قوانینی تنظیم کن تا پدرِ این ملت رو در بیاریم!

          فردای آن روز وزیر نزد شاه آمد و قوانین را خواند…

          1️⃣مالیات ۳ برابر فعلی!
          2️⃣حقوق، رُبع عُرفِ بقیه کشورها!
          3️⃣شاه، صاحب جان و مالِ همه مردم است!
          4️⃣ آروغ زدن ممنوع!!!

          شاه گفت:
          بند چهارم چه معنی دارد؟!

          وزیر:
          بند چهارم سوپاپ اطمینان است، بعدا متوجه معنی آن خواهید شد!

          وُزرا قوانین را اعلام کردند…

          ملت گفتند:
          این که جان و مال ما از آن شاه باشد توجیه دارد چون ایشان صاحب قدرت است؛ ولی یعنی چه نتوانیم آروغ بزنیم؟!

          مردم برای اینکه از امرِ شاه نافرمانی کرده باشند در کوچه و پس کوچه آروغ می زدند و می گریختند!!!

          جلسات شبانه‌ی آروغ برگزار میکردند و هر گاه آروغ می زدند احساس میکردند که کاری سیاسی انجام می دهند!!

          ماموران هم مُدام در حال دستگیری افراد آروغ زن!! بودند و گاهی به منازل و رستورانها یورش میبردند و آروغ زنها را دستگیر می کردند!

          روزی شاه به وزیر گفت:
          الان معنی سوپاپ اطمینانی که گفتی را میفهمم!
          چون باعث شده که هیچکس به ۳ قانون اول توجهی نکند!

          این داستان آروغ زدن حکایت شعار آزادی ای است که برخی آقایان برای جوانان گذاشته اند…

          یعنی شما مشغول آزادی باشید و ما مشغول اختلاس…

          شما مشغول آزادی باشید و ما مشغول رانت بازی…

          شما مشغول آزادی باشید و ما مشغول جمع کردن ثروت…

          از ما شغل و ازدواجتان را نخواهید در عوض اگر خواستید در کوچه و پس کوچه نظربازی کنید کاری می کنیم کسی متعرض شما نشود

          مراقبیم کسی کاری نکند که دیگر نتوانید این پری رویان را راحت یک دل سیر نگاه کنید و اگر شد متلکی هم بیاندازید …

          اما از ما نخواهید که من ملزم باشم شرایط فرهنگی و اقتصادی رسیدن تو یه یکی از این پری رویان را فراهم کنم …

          تو فقط دزدکی زندگی کن و نسیه !!!

  5. سوال 4 روز 16 (بازم تاکید کنم من نفهمیدم صروت سوال سوم چیه!)
    چون هنوز تو کل ایران اونقدر استفاده از سایت و اینترنت تو خوناده ها جا نیفتاده (مگر اینکه مخاطب هدف نوجوان ها باشن مثل داستان همیاران پلیس) بهتره اداره برق بیاد دست بذاره رو چشم و هم چشمی بصری آدما!
    ینی چی؟
    مثلا بعد از اینکه تعیین شد به کیا میگیم کم مصرف خود شرکت برق بیاد یه لیبل یا یه نمادی چیزی که خیلی قشنگ و شیک و چشم نواز طراحی شده بزنه دم در خونواده های کم مصرف تا پزشو بدن
    بعد به خوبی تبلیغ کرده باشه که بقیه هم اگر میخان از اینا داشته باشن باید چیکار کنن
    اما خیلی مهمه اون نماد بصری که دم در خونه ها زده میشه حسابی شیک و قشنگ باشه که آدما بفهمن لوس و موقتی نیست

    1. یا اگر تمام واحدای این خونه مصرف برقشون اکی بود حالا شهرداری یه تخفیف کلی به ساختمون بده و مصرف برق همه واحدای دیگه زده بشه که کسی نتونه پنهان کاری کنه! یجور دادن بج محصوب میشه که خیلی جذابه

  6. پاسخ سوال سوم روز شانزدهم از دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی :
    میایم میگیم در هر ماه کسانی که مصرف برقشون بالای میانگین کل جامعه بوده ۵ درصد پول بیشتری ازشون میگیریم .این ۵ درصد رو هم یک مبلغی میشه این مبلغ رو با یک قرعه کشی بین ۱۰ نفر از افرادی که زیر میانگین جامعه برق مصرف کردند تقسیم میکنیم.
    کسایی که بالای میانگین مصرف میکنن با خودشون میگن چرا پول من بره تو جیب کسای دیگه، منم کم مصرف کنم که بیام زیر میانگین تا هم پول اضافه ندم هم تو قرعه کشی شرکت کنم

    1. این خیلی اکیه فقط قضیش اینه از لحاظ شرعی مشکل داره ما یه زمان خیلی وقت پیش میخواستیم این حرف تورو برای لاغری و چاقی انجام بدیم
      ولی اهرش فهمیدیم نمیتونی پول یکی رو بگیری به یکی دیگه بدی توی ایران

  7. جواب سوال اول و تا حدی دوم روز 16 گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    طرفدارای روحانی یه کلیپ 20 ثانیه از انگشت هاشون یا خودشون بگیرند با نوار بنفش توش بگن #رئیسی_هیچی_نیستی تو توییتر و اینستا میداشتن

    روحانی از آمار خوبش از توافق میگفت مثلا تورم و میگفت ممنون از شما که به این کلید اعتماد کردید و اونایی که به این کلید اعتماد میکنن یه بار دیگه این کار و بکنن :
    یا یه جایی مثلا میدون اصلی شهر ها میگفت فلان روز طرفدارای من بیان یه کلید هم دستشون باشه
    و جوری وای میسادن که از بالا شبیه کلید میشد و اون کلید رو با زدن دکمه روش یه حالت هولوگرام ایجاد میشه که نقشه و نحوه درست شدن اون نقشه هوایی و محیطی کلید با مردم بود.

    یا میتونست یه سایت بزنه :
    یه سایت که هر کی هر اتو و سوتی خنده دار و اختلاس از رقیبش داره بیاد بگه با سند و گمنام منتشر میشه.

    یه سری ماموریت تعریف بشه :
    مدت زمانش سه روز :
    روز1.دادن هدیه گل به طرفداران رییسی
    روز2.کشیدن و مسابقه کاریکاتور رییسی
    روز3.پخش اعلامیه سوتی های مناظره ها

    2.برای رییسی:
    رئیسی هم میاد یه سایت راه میندازه تو ده روز هرکسی بیشترین سوتی رو از رقیبش بذاره یه لیدر بورد داره که به سه نفر اول یه بلیط رایگان کنسرت تتلو داده میشه و عنوان افتخاری نماینده رئیسی.

    یا اعلام کنه طرفداراش یه جمله با حالت طنز و تمسخر رقیب کامل کنند و شرظش اینه که واژه کلید توش باشه و در فضای مجازیشون پخش کنن

    و صرفا برای شرکت کردن در انتخابات رو ی مسئولیت اجتماعی کار میشد :
    مسئولیت اجتماعی
    یه لیدربورد برا نشان دادن مسولیت پذیری کشور ها بر اساس معیاری که سازمان ملل تعیین کرده مثلا یه سایت کلی باشه که رای گیری الکترونیکی برای کشور ها برگزار میکنه و آمار ایران مثلا از امریکا و روسیه کمتره.
    ببینید مثلا امریکا بیشتره
    یه نسبت شرکت کننده به جمعیت.

    1. من سر این تیکه کنسرت تتلو پاره شدم از خنده عالی بود واقعا این ایده کلید هم واقعا خیلی خوب بود.
      سر قضیه تتلو خیلی میتونستن طرفداری روحانی حرکت بزنن مثلا جل مشکلات مملکت با کمک تتلو کلی مطلب فان میشد درست کرد

      1. دقیقا سر قضیه تتلو میتونسن طرفدارای روحانی حرکت های عااالی بزنن

        1. یکی اینکه حاجی روز اخر تبلیغاتشون اون دسته گل رو به آب داد. وقت نبود . ولی انقد خود اون حرکت شوک بود که طرفدارای رییسی هیچ جوره نتونستن جمعش کنن. (عجیب تر اینکه تتلو تو دوره های قبل تو کمپین میرحسین بود و این موضوع باعث محبوبیتش شده بود)، یا مثلا روحانی تو دور اول از ساسی استفاده کرده بود و مشکلی هم پیش‌نیومده بود. چون پرسونای طرفدارای دوطرف با هم فرق داشتن.
          رییسی اومد طرفدارای روحانی رو با این حرکت به سمت خودش جذب کنه، ولی طرفدارای خودش و طرفدارای قالیباف رو هم ازبین برد .

            1. کلا کاش تو انتخابات یه گزینه ی سایر موارد داشتیم :/ همیشه بد و بدترن.

  8. جواب سوال سوم روز 16 گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    به نظرم برای این گزینه علاوه بر استفاده از لیدر بورد کم مصرف ها است ، استفاده از لیدر بورد برعکسه یعنی نشون دادن پر مصرف ها
    برای هر شهر نشون داده بشه و هر ماه بدترین ها و بهترین ها در دو لیدر بورد جا در تلویزیون های سر چهارراه ها نمایش داده شوند و از جمله جوایز به کم مصرف ترین ها دادن تخفیف در برق یا اهدای لامپ کم مصرف به اوناس و هر سال هم از طرف اداره برق یا شهرداری یا … به عنوان شهروند نمونه در جشنی معرفی میشد

    حتی برای گرفتن فید بک میتونه یه اپی باشه که مانند داشبورد به اون خانواده عملکرد هر ماه و نشون بده تا کاربری که قصد کاهش مصرف رو داره بتونه اون کار رو انجام بده

  9. دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی روز شانزدهم سوال اول
    توی ایران بیشتر از اون چیزی که لازم باشه خودت را ثابت کنی، بهتره که حریفت را تحقیر کنی
    یعنی کاندیدا اگه یه آدم عادی بود با رزومه عادی ولی تمرکزش را میذاشتم روی تخریب طرف مقابل خیلی زود بویلد می شد، روحانی تا حدودی از این ماجرا استفاده کرد، مقایسه رییسی با احمدی نژاد، وعده های یارانه ها و مرده دهک پایین و..‌‌. همه اینها حافظه تاریخی مردم را سمت محمود می برد، حالا تو این شرایط یه مقایسه هم صورت میگیره که میگه، آهای مردم ببینید اون زمان محمود با بولیوی و… مذاکره میکرد ما الان با فرانسه و انگلیس و… ببینید ما چقدر با دنیا خوبیم و اینها باعث شد قشر تحصیل کرده و شاید فرهیخته تر بیاد وسط همون قشری که خیلی اوقات در انتخابات شرکت نمی کرد، همه این ها با یه ساز و کار هنری جذاب هم همراه میشه، مثالش اجرای آهنگ حجت اشرف زاده تو مشهد جایی که کنسرت قدغنه،
    اگه حالا طرف مقابل یه سوتی هم بده (تتلو) میشه پیرهن عثمان و نابود میشه

  10. پاسخ سوال سوم روز شانزدهم از دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی :
    نمی دونم این چقدر می تونه اجرایی یا درست باشه اما به نظرم یه کمپین مشابه همون کمپینی که برای بت من کار کردن هم می تونست خیلی موثر باشه. یه مدل ARG.
    مثلا یه سال قبل از انتخابات یه پیامک برای افراد مختلف بفرستیم که شروع سوالات یا ماموریت ها باشه که افراد به مرور با انجامشون بتونن علاوه بر کسب جایزه یه سری شناخت از برنامه های طرف کسب کنن. مثلا همون برنامه ی ایجاد یک میلیون شغل رو تیکه تیکه کنیم و تو هر شهر یه سری گروه ها سر تکمیل پازل برنامه رقابت کنند. یا حالا چون تمرکز رئیسی روی ایجاد عدالت و برابری اجتماعی این حرفا بود حتی می تونست اینطوری باشه که اونی که بالاشهره مجبور بشه بره پایین شهر و از کمک یه نفر ازون منطقه استفاده کنه. اینجوری که یه کد دو قسمتی باشه که برای دو نفر بالاشهری و پایین شهری ارسال بشه و با یه سری راهنمایی به هم برسن و برای مراحل بعدی هم مکمل باشند‌. این مراحل همینجوری شروع میشه و مثلا یه ماه مونده به انتخابات می رسه به پیدا کردن اسم کاندیدای مورد نظر و بعدش حالت رنکینگ می گیره که هرکی بیشتر مخاطب جذب کنه موفق تره و نهایتا به عنوان برگزیده ی بازی عدالت انتخاب میشه.

    1. فوق العادست ایدت خیلی از لحاظ اجرایی سنگینه ولی برای کسی مثل رئیسی توجیه داره ما اخر نفهمیدیم توجیحه یا توجیهه هرسری هم خودم خودمو به شک میندازم:))

  11. پاسخ سوال اول روز شانزدهم از دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی :
    من اصلا اسمی از هیچکدوم نمیارم و فقط روی ضمیر ناخودآگاه کار میکنم :)) اول از همه کامل آمار حزب و طرز فکر رقیب رو در میاوردم. مخصوصا و یا فقط توی مسائل اقتصادی. مثلا اونا میگن مالیات باید زیاد شه و روحانی میگه نه کم بهتره. حالا من ی بازی اقتصادی طراحی میکنم که هم روی اپ موبایل باشه هم روی وب. تم اصلی دیزاین هم بنفش و سبز انتخاب میکنم. توی بازی من ی شهری دارم که باید اقتصادش رو هی بهبود بدم. یعنی ی مقدار بودجه دارم که به کمک اون باید بخشهای مختلف اقتصاد از کشاورزی بگیر تا فراورده های نفتی و صنعتی و … بهبود بدم و واسه اینکه این پیشرفت بهتر شه ی سری مبانی اقتصادی باید پیاده سازی بشن. یعنی مثلا همون مالیات کم. حالا همش حین بازی ی هیولا یا ی سری دشمن با تم مشکی :)) رو نشون میدم که هی میخوان بیان مالیات رو زیاد کنن و تا وقتی که اونجان کل بخشهای اقتصاد اثر منفی میگیره و طبیعتا بازیکنها نمیخوان توی رده بندی کلی عقب بیفتن (رده بندی هم هفتگی و هم مثلا توی لیگ های هزار نفری میذارم که کسایی که دیرتر میان سرخورده نشن) و میخوان از دست اینا راحت شن. بازیکن میتونه پول نقد بده اینا برن یا بازیکن جدید اد کنه یا مثلا از طلا یا نفتی که ذخیره کرده بده و … واسه اضافه کردن بازیکن جدید هم میام ی سری صنایع خاص مثل هوش مصنوعی و رباتیک و IOT و ژنتیک رو فقط با اضافه کردن بازیکن آزاد میکنم که هرکدومشون هم کلی کمک میکنن به رشد بیشتر اقتصاد. و خلاصه هرچی ایده کلان اقتصادی از تیم روحانی هست رو خوب جلوه میدم و رئیسی رو هیولا :)) ی سری جایزه هم که حتمی باید باشع دیگه. دم انتخابات هم هدیه در نظر میگیرم واسه کاربرا :)) یعنی ناخودآگاه رو عالی میبره اون سمت. همونجورم که میدونی ترامپ انتخابات رو به کمک فیس بوک برد و اونم با کار روی ناخودآگاه مردم تا جایی که میدونم.

    1. اینو یادم رفت. اینکه روحانی حتما توی برنامه های تبلیغاتیش از این ایده های کلان که تو بازی هست خوب استفاده کنه. به علاوه تم سبز و بنفش

      1. حالا این تمه باعث میشه که طرفدار رئیسی نیاد و اپ رو نصب کنه! مثلا اولش میتونی بیای اینجوری کنی بگی همونطور که آلمان شرقی و غربی داشتیم ! ما میتونیم بیایم ایران غربی و شرقی مثلا داشته باشیم شما میتونی یا با مدل رئیسی حل کنی مشکلاتو یا با مدل روجانی بعد طرف توی بازی ببینه چقدر سریعتر طرفدارای روحانی لول آپ میکنن یه همچین چیزی ولی اینکه از اول یه تم رنگی مشخص داشته باشه مخالفم

    2. یه بازی هست که میتونه خیلی به این ایدت کمک کنه اسمش هست pandemic ایرانیا اومدم کپیش کردن به اسم نجات جهان میفروشنش

  12. جواب سوال اول و دوم روز شانزدهم دوره گیمیفیکیشن:
    من اولش یه سوال دارم. واقعا لازمه حتما یکی تخریب بشه؟ اخه به شخصه وقتی فک میکنم چقد بازی خوردم سر این تخریب ها خیلی حس پوچی بهم دست میده!( فک کنم کاملا واضحه ک من اصلا کیلر نیستم:))
    حالا با همین اوضاع (و البته خلاف نظر خودمه کاملا) بخوام ایده بدم میشه یک کمپین قدرت راه انداخت. اینجوری ک چند تالار گفتگو باشه و یک سری موضوع توش مشخص باشه مثلا اشتغال زایی. حالا مال هر کی هست کمپین(مثلا روحانی) میایم و یک ادعا یا برنامه ای که از اون فرد هست رو میداریم محور اون تالار میشه و روزانه هم عوض میشه. بعد افراد میان و در موافقت یا مخالفت با اون محور مدرک و دلیل و منطق رو میکنن، هر چی بدستشون میرسه. بقیه میان از منفی ۳ تا مثبت ۳ به این پیام نمره میدن و جمع این نمره میشه میزان سندیت یا درست بودن یا قابل قبول بودن این ادعا یا برنامه یا هر چی ک محوریت هست میشه.
    برا چرت نگفتن مردم هم کاربرا یک سیستم لول بندی بر اساس مجموع امتیازی ک به پست هاشون داده شده داشته باشن.(یا بر اساس میانگینش، نمیدونم کدومش بهتره. فک کنم از نظر جذب مخاطب مجموع بهتر باشه ولی اگه ملاک صحت پیام هاست میانگین بهتر باشه)
    یعنی کل قضیه میشه اقا اگه میتونید جمع شید بیاید ادعای منو نقض کنید

      1. چ جذاب بود و چقد شبیه اینی ک گفتم!
        فک میکردم خیلی ارمانی باشه حرفام اما وقتی دیدم قبلا موفق بوده کلی خوشحال شدم.
        ممنون:)

  13. جواب سوال سوم روز شانزدهم دوره گیمیفیکیشن:
    یه چیزی که من به نظرم برای تغییر عادت های این شکلی بهتر جواب بده کم کم تغییر کردن. برای همین یک نرم‌افزاری باشه ک چند تا تیپ خیلی کوچیک بده به طرف و یوزر اونی که دوس داره انتخاب کنه و اگه رعایت کرد بهش بگه خب تو امروز انقد از یک لامپ سیو کردی(و با یک انیمیشن مثلا یک سوم یک لامپ روشن بشه) و به ازای هر لامپ یک لول ب خودش اضافه بشه. حالا هر چی جلو میره یکم به مقدار انرژی ای که لازمه که این لامپ فرضی روشن بشه اضافه بشه یعنی لول اپ سخت تر بشه و ماموریت های خفنتر مجبور باشه انجام بده ک لامپ روشن بشه.(این تو پنل شخصی طرف باشه که پیشنهادها اینجوری بهش داده بشه)
    از اون طرف با همکاری اداره برق میزان کاهش مصرف هر یوزر نسبت به خودش توی این نرم افزار به صورت عام نشون داده بشه و توی رنج های مختلف بج های مختلف بهش داده باشه(مثلا بین ۰ تا ۰.۵ درصد کاهش بج درجه برنز و …) و لیدربورد هم داشته باشه برای کسایی ک بیشتر از ی مقدار درصد (ی مقدار خیلی زیاد) کاهش داشتن نسبت ب ماه قبلشون. ی لیدربورد حالت تالار افتخارات هم داشته باشه برای کسایی ک ماه های قبل توی لیدربورد ماهانه بودن ک ناراحت نشن:)
    یعنی هر کسی علاوه بر بقیه با خودش هم مقایسه بشه و این کاهش رو ببینه و براش قابل لمس بشه. اینجوری نسبت ب کارایی ک باید بکنه و رعایت کردن یا نکردن اون تیپ های کاهش مصرف سنس پیدا میکنه و نتیجه اون کارای هر چقدر کوچیک رو میبینه.

    1. ی چیز دیگه هم ک میشه به این اضافه کرد اینه که مثلا هلال احمر بیاد وسط. بگه اقا هر چی پول شما سیو کردید سر کاهش مصرف من مرتبط با نیازی ک الان هست میدم به نیازمندا، زلزله زده ها، … . یا اصلا کمک هزینه جمع میکنم برا خونه دار شدن زوج های جوون، خانواده های بی سرپرست.
      مردم ایران خیلی احساساتی هستن. اگه با این مدل کمپین ها قاطی بشه فک کنم خوب بشه یوزر جمع کنه

  14. روز شانزدهم-گیمیفیکیشن در بازاریابی
    سوال سوم-
    برای ایرانیزه کردن بازی اوبر در زمینه مصرف برق…یه نکته اینکه بزرگترها توی ضمیر ناخوداگاهشون به خاطر تجارب تلخی که از حاکمیت و سواستفادهاش دارند گاهی حتی عدم مصرف بهینه انرژیو به نوعی به عنوان ابزاری برای اعتراض به بی عدالتی ها در مورد توزیع منابع دارند و تغییر عادت و رفتارشون هزینه بیشتری داره..به نظرم با احیا کاراکتر بابا برقی در قالب یه سوپر من بیشتر جواب بگیریم..مثلا با عضویت در برنامه قرار باشه که نظم و مسولیت پذیری یاد بگیرند برای شروع بازی باید یه کد ورود داشته باشند که در واقع رقم آخرین دوره مصرف برق خونشونه که برای اینکه درست باشه باید لینک باشه به سایت اداره برق .این رقم میشه کدشناساییش که مقل زندانیا روی یه پلاکارد میندازه گردنش ..بعد یه سری ماموریتای ساده در راستای کاهش مصرف برق بهش میدیم که برای گرفتن کلاه قدرت بابا برقی و فرار از زندان تاریکی باید انجام بده…این کلاه توسط اداره برق در نهایت به بچه هایی داده میشه که اون کد را به پایینترین رقم ممکن برسونند البته این کلاه دارای سه نشان هست که تا یک سال در سه دوره مجزای یک ماهه فرصت دارند نشان ها رو بگیرند که در اونصورت به پدر و مادر بچه هم به عنوان سفیران زندگی سبز ، یکسال مصرف برق رایگان داده میشه و در نهایت از خانواده به عنوان قهرمان روشنایی تقدیر میشه

  15. روز شانزدهم-گیمیفیکیشن دربازاریابی

    تا جایی که من فهمیدم مردم ایران حافظه تاریخی خوبی ندارند و کلا بر پایه مستندات و حقایق تصمیم نمیگیرند.برای همین برنامه های تبلیغاتی هر چقدر دردهایی که ریشه ای تر هستند و بیشتر احساساتشونو براتگیخته میکنه رو نشونه برند موفق تر هستند.مثلا رییسی میتونست در طی این چهار سال با کمپین های مختلف نتایج عملکردی وعده های روحانیو به صورت برنامه ریزی شده از طریق لینک دادن مشکلات پر تنش هر مقطع به عدم تحقق فلان وعده های روحانی نسبت بده که البته همین الانم با حضور بلاگر های حکومتی این اتفاق داره میوفته…اقدامات ساده ای که در راستای شعارهای تبلیغاتیش بوده انجام بده و مثلا عدم تحقق نهاییشو به ضعفهای دولت روحانی نسبت بده.اینکارو میتونه از طریق تطمیع کردن حامیان روحانی بکنه یجورایی خود طرفدارا رو به جون خودشون انداختن….میتونه پیشنهادات داغ در جهت رفع تنشها و مشکلات روز بده و اعلام کنه که حتی بعنوان مشاور سعی داره برای مشکلات راه حل بده..یجوری که انگار اون شعارهای تبلیغاتی دولت روحانی شعارهای و وعده های رییسی بوده و بعد با سناریو نشون بده که چقدر غیر عملی و پوچ هستند….البته این افکار شوم من دردی از کسی دوا نمیکنه ولی بالاخره مهم برنده شدنه نه حل مشکلات…..در نهایت هم قدرت اصلی برای کسی هست که در پایان بیشتر از بقیه بتونه با کلمات بازی کنه…و نکته اهمیت تیم مشاور قوی رو نشون میده که حتما باسد ترکیبی از طرفدارا و مخالفای دو آتیشه قبلی باشه

  16. جواب سوال سوم روز شانزدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    به تعدادی از پرمصرف ترین خانوارهای یک منطقه از طرف شرکت برق، دعوتنامه برای شرکت در مسابقه با اهداء رایگان ترموستات هوشمندی مشابه nest برای شروع داده می شود و اعلام می شود به برندگان مسابقه چندمرحله ای به قید قرعه کشی یک دستگاه خودرو داده می شود. این ترموستات میزان مصرف برق خانوار شما را بر اساس شناخت اولویت های شما به صورت خودکار و یا با هشدار به شما کنترل می کند و مثلا می تواند دمای هوای بیرون از منزل را بررسی کند و به دستگاه تهویه هوا صمن اگاهی دادن به شما (آموزش)دستور بدهد که چه زمانی روشن شود یا به دستگاه خشک کن لباس بگوید در ساعات اوج مصرف برق که قیمت انرژی بیشتر می شود خاموش بماند، فرص کنید در اپلیکشن گوشی خودتان جدول رتبه بندی لحطه ای میزان پیشرفت خودتان نسبت به قبل و در مقایسه با سایر شرکت کنندگان را در بازه زمانی مشخص سه ماهه برای هر مرحله بدهد، در طی مسابقه اگر افراد دیگری را به این چالش دعوت کنید و انها اصافه شوند به شما امتیاز مصاعف داده می شود (handicapping)و هرکسی سریعتر افت انرزی چشم کیر دست یابد می تواند یک دور دیگر در این مسابقه شرکت کند …

  17. جواب سوال اول و دوم روز شانزدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی

    با فرض اینکه همه این کارها ممکن باشه تو ایران و حداقل از یک سال قبل تر از تاریخ انتخابات شروع بشه :

    من میام یک بازی طراحی می کنم ولی نه به اسم یک بازی ایرانی ، سناریو رو من تعریف میکنم ولی ساخت رو به یک کشور دیگه میسپرم و تا آخرش هم قرار نیست کسی بدونه این از کجا آب خورده . این بازی در همه دنیا هم میتونه پخش بشه و باید بشه ولی اینکه چقد بگیره و نگیره مهم نیست . البته که میگیره ولی اگر نگرفت هم باید با جوسازی و شایعه و شلوغ کاری ، یک جوری صداش رو به اینجا برسونیم . نهایتش اینه که به چنتا اینفلوئنسر میگیم تبلیغشو بکنن و بگن چقد خفنه ولی یک جوری که تابلو نباشه تبلیغه یا حتی هیچی هم نگن اصلا مثلا اینایی که زوجن یکیشون داره بازی میکنه ، اون یکی میره لایو و یواشکی از این فیلم میگیره و اصلا لازمم نیست اسم برده بشه از بازی ، یارو در حال بازی کردن نشون داده بشه و صفحه موبایلش قابل دیدن باشه کافیه (یا حتی بوردگیمش هم شاید سفارش دادیم ، در اون حالت که راحت تر هم هست ) ، یا مثلا به یکی میگیم اسکرین از گوشیش بگیره و یک اپ سر کاری دیگه ای رو تبلیغ کنه ولی در حالی که اسکرین میده ، این بازی هم رو گوشیش دیده میشه و روش های دیگه ….

    و اما یک کار مهم تر که بعد از این جوسازیا میکنیم ، اینه که به اون شرکته میگیم زبان فارسی رو اضافه کنه به بازی . بعد دوباره یک سری شلوغ کاری که آی ملت این بازی خفنه بود ، به خاطر استقبال و درخواست ایرانیا ، اومدن زبان فارسی هم اضافه کردن و ….. اینجا که بنظرم یک جهش هم شاید رخ بده در تعداد کاربرا . حالا تا اینجاش بازی بود برای بازاریابی بازیمون . حالا بریم سر خود بازی و داستانش .

    بازی اینجوریه که یک کشور هست که دو نفر اصلی کاندید ریاست جمهوری داره . اوایل بازی هم کشور ، کشور جهان سومیه ! از اول طرف رو نمیذاریم بره رئیس جمهور امریکا بشه هرچند شاید برای اینکه کشش داشته باشه تو لول های بالا تعریف کنیم کشورهای توسعه یافته و … !
    بعد میایم این دوتا کاندید رو بر مبنای وعده های کاندیدهای خودمون تعریف میکنیم . بازیکن باید بر اساس وعده های کلی دو نفر ، یکیشون رو انتخاب کنه . بعد میایم تو هر مرحله میریم سراغ یک موضوع . مثلا مرحله اول سیاست های آموزشی ، مرحله دوم … تا بالاتراش که اقتصادی و سیاست های خارجی و غیره است .
    خب حالا طرف کسی رو انتخاب کرده که من به عنوان رئیسی تو بازی تعریفش کردم و فرض من بازی رو برای روحانی ساختم . من اومدم یک سری سیاست هایی که شبیه تصمیمات رئیسی هست رو برای بازیکن قرار دادم که انتخاب کنه . بازیکن هر کدوم رو انتخاب کنه ، یکی دوماه که تو بازی بگذره ، نتایجش رو میبینه . منم کلی مشاور داشتم و میدونم مثلا فلان تصمیم ، خوبیاش چیه و بدیاش چیه و چه وضعیتی رو بوجود میاره ولی نامردی نمیکنم و میام اون بدارو برای اون فردی که تو ذهنم جای رئیسی هست بولد میکنم . و نتیجه رو نشون بازیکن میدم . تو همه سیاست ها همچین داستانی تعریف میکنم . برعکسش هم که برای روحانی . یعنی فقط گل و بلبل های نتایج رو نشون میدم البته نه اونقدری که خیلی هم غیرواقعی و تابلو باشه ، خیلی ملو و با روش های علمی .
    و در نهایت بعد از یکسالِ بازی ( نه یکسال حقیقی) معلوم میشه که مثلا کشوری که روحانی ساخت چیه و کشوری که رئیسی ساخت چی .( حالا نمیدونم اینو بیام دوتا کشور در نظر بگیرم و طرف همزمان جلو ببره کشورها با سیاست های مختلف رو و نتایج رو توی دوتا کشور ببینه ، یا بیام دو کاندید رو مشخص کنم و تو مراحل مختلف این چیزارو نشون بدم )

    خلاصه اش اینه که برای کاربری که بازی رو تا لول های بالا انجام بده ، ما روی ناخودآگاهش طوری کار کردیم که اگر زمان رای دهی برسه ، و وعده های دو طرف رو بشنوه ، کل بازی براش مجسم میشه و نمیفهمه از کجا خورده . ( دقیقا حسی که همه بعد از خوندن قلعه حیوانات ارول دارن و میگن انگار از روی ج .ا ایران نوشته اینو ، همین حس با این بازی براشون تداعی بشه موقع مناظره ها و شنیدن حرف های دو طرف )

    و ما تا آخرش هم باید چراغ خاموش ادامه بدیم و دستمون رو نشه ها !

    1. یه اتفاقی که توی اینجور سناریوها معمولن میزان (حالا بوردگیمش رو میگم بازی تو اینجوری نیست ولی خب میتونه باشه) یسری کارت رویداد میزارن که بصورت تصادفی میاد و یه مواقعی از بازی(مثلا پایان راند) این کارت رو میشه بعضی کارتای رویداد باعث میشن که اتفاقای خوب رخ بده بعضیا باعث میشن اتفاقای بد ایجاد بشه مثلا یهو کارت رویداد توی حالت تو این میشه که ترامپ برجام رو پاره کرد یا فلانی ترور شد یا چیزای توی این مایه ها این میتونه به شدت چیزی که نوشتی رو جذاب تر کنه و البته یه قضیه خیلی خیلی خیلی خیلی مهم بحث “تکرار پذیری” بازی هست باعث میشه طرف چندین و چند بار بیاد بازی کنه و با حالتای مختلف ببینه چی میشه این یه خوبی بزرگ توی حالتی که تو گفتی داره اونم اینکه اگر طرف باخت نمیاد پیش خودش فک کنه که مثلا یارو با بازیش داره از روحانی دفاع میکنه میگه خب بدشانسی آوردم یه دور دیگه بازی میکنم این باعث میشه خیلی بیشتر متوجه شه چرا تصمیمای رئیسی اشتباهن و بعد یه مدت تصمیمات درست بگیره بعد بش بگیم داداش اینایی که تو بعد 4 5 دفعه داری تصمیم میگیری که همون تصمیمای روحانین میخوای بجای رئیسی با روحانی بازی کنی؟

      1. چقد جالب
        من تو این مباحث از کارت های شخصیت خیلی خوشم اومده بود و بنظرم باهاش خیییییلی کارا میشه کرد
        الان کارت رویداد هم همینه دقیقا ، عااااالیه ، باهاش کلی ایده های جدید و خفن درمیاد !
        خیلی بازی های مختلف نکردم و تو همون بازی ها هم کلا دیدم اینجوری نبوده به بازی ، باید بیشتر بازی کنم

  18. سوال سوم روز شانزدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی
    یک روش برای خانواده های بچه دار به ذهنم میرسه . چون الان دیگه همه گوش به فرمان بچه هاشون هستن و نمیخوان اجازه بدن بچه هاشون از بچه های دیگران کم بیارن یک وقت . پس ما میایم این قضیه بازخورد رو مثل یک کارنامه توی مدارس استفاده میکنیم . اینکه با مدارس دست به یکی میکنیم و میگیم بچه ها برای آموزش بهتر ، این کارنامه رو ببرن مدرسه . (فکر کنم از نظر روانشناسی خیلی روی بچه ها تاثیر خوبی نداشته باشه ولی انرژی هم مسئله بسیار مهمیه ! )
    حالا تو مدرسه معلم میاد روی اعداد تاکید میکنه و روی میزان مصرفی که باید داشته باشن خانواده ها و خب نیازی هم نداره که کارنامه ها رو علنی کنه چون بچه ها خودشون ترتیب این کارو میدن ولی برای اون بچه هایی که مصرف انرژی پایینی داشتن ، امتیاز در نظر گرفته بشه و …
    بدین سان وقتی بچه بره خونه دیگه یک مقداری از مسائل حله از همون روز .

    یا حتی برنامه هایی مثل عموپورنگ که بچه ها حتما تماشا میکنند ، بیان روی این کارنامه ها و اعدادش و روش های کم کردن مصرف تاکید کنند ، بنظرم جواب بهتری میگیرن تا اینکه روی بزرگسال کار شه . (اخه ما یک سری بزرگسال داریم که کلا همه چی رو سعی میکنند رعایت کنند و یک سری که کلا همه چی رو تعطیل کردند و به هیچ صراطی مستقیم نیستن ! البته که هنر اصلی درگیر کردن ایناست ولی بنظرم از لحاظ دید هزینه-منفعتی کار کردن روشون توجیه نداره)

    1. درست میگی کودکان خیلی مهمن یه مثال جالب بزنم بهت میدونستی الان تو اگر یه استارتاپی چیزی باشی و باعث بشی بچه زیر 12 سال توی بانک سپه یا آینده حساب باز کنه این بانکا به ازای هر کودک 1500 تومن بهت پول میدن؟علتش اینه که آدم بزرگه دیگه بانکشو انتخاب کرده کاریش نمیشه کرد ولی بچه کوچیکه هنوز کارت نداره اگر مثلا با سپه عادتش بدیم تا اخر با سپه خواهد موند

      1. چقد کم پول میدن. هزینه نصب اپ ساده چند برابر اینه :((

  19. سوال ۱٫۲ روز ۱۶:
    من بنظرم ایده هایی که از تخریب گفته شد(آتو رو کردن و تجمع و تتلو و کلید …) خوب و مناسب انتخابات هست اما داشتم فکر میکردم شاید یه روشی که هم یکم مستدل تر باشه هم یکم گیمی تر هم میشه وجود داشته باشه یا نه. مثلا من دوست داشتم یه بازی ای تو مایه Lapse درست کنن و تو موقعیتای مختلف ما رو تو دوراهی های تصمیمگیری قرار بدن. یه طرف تیپیک تصمیمایی که رییسی میگیره یه طرف تیپیک تصمیمایی که روحانی میگیره. بعد حالا بسته به اینکه کدوم طرف داره بازیو بازطراحی میکنه میشه سناریوهایی مختلفی بچینه که تهش تصمیمای خودش باعث ثبات اون چهارتا عامل بقا بشه و تصمیمای رقیبشو اگه انتهاب کنیم باعث تزتزل و فنا بشه تهش.
    ( خود lapse اینطوریه که ما رییس جمهور یه کشوریم و تو سال ۲۰۷۰ بازی میشه. تو هر دور یکی از مشاورات میاد ی چیزی میگه. یکی میگه فلان شهر وضع سلامت مردم بد شده باید کمک دولتی کنیم، میکنی یا نه؟ بعد تو باید بگی اره یا نه. بگی اره خزانه ات کم میشه و مثلا اعتماد عمومی بهت میره بالا (کلا چهارتا معیار اصلی برای بقا هس: اعتماد ادما بهت، نیروی نظامی، وضعیت محیط زیست و پول خزانه) تو باید جوری تصمیمی بگیری که هیچوقت هیچکدوم اینا صفر نشه. برا همین بعضیذوقتا ممکنه تصمیمای نامردی یا غیرانسانی بگیری که فقط بتونی بیشتر رییس جمهور باشی!)
    حالا بیایم اینو ادیشن انتخاباتیشو بسازیم بنظرم جالب میشه. تهش هم کلیپ‌هایی از گزیده حرفای نامزدمونو بزنیم که بله فلانی که میگه مذاکره این باعث کاهش توانمندی خودکفایی میشه و اسیب پذیری و تهش هم لاب لاب لاب …

  20. جواب سوال اول روز شانزدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    چون بحث تخریب و این چیزاست و مردم میشه گفت خیلی از رئیسی شناخت آنچنانی ندارن بیاییم از مردم مشهد استفاده کنیم !بیاییم یه کمپین راه بندازیم از اهالی سینما،اهالی موسیقی و کنسرت ،اهالی گالری نقاشی،اهالی کافه و رستوران و این چیزا و کلا مردمی که دوروبر این چیزا هستن اونم تو مشهد!یک سری نظر سنجی و امتیاز دهی به هر کدوم از این بخش ها بین مردم مشهد راه بندازیم مثلا مردم بیان واسه وضعیت برگزاری کنسرت توی مشهد یه استاتوس بزارن که بگن خوبه راضی هستن یا فاجعست!مثلا حتی فیلم مصاحبه شهروند ها رو هم بگیری و پخش کنی و شهروندا واسه هم دردو دل کنن مثلا شما بتونی نظر ساشا گیتاریست از بند راک توی مشهد رو در این مورد بدونی!بعد بیاییم همین نظر ها رو مثلا مقایسه کنیم با یکی از شهر های دیگه ایران که مثلا امثال رئیسی روی اون کنترل نداشتن!مثلا شیراز !بعد اختلاف نظر ها و تخریب ها علیه رئیسی سر به فلک خواهد کشید . و اونی که توی شیراز یا تهران یا تبریز هست میگه وای من دلم نمیخواد فردا وضعم مثل اونجا بشه حتی با این کار میتونیم نظر صاحبین مشاغل تفریحی رو هم کاملا موافق خودمون کنیم

  21. جواب سوال سوم روز شانزدهم گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    یه بازی طراحی میکنیم که مخاصب مون بچه ها هستن مثل همیار پلیس، اینجا همیار بابا برقی هستن.
    به این شکل که در ابتدا هر کس خونه ی خودش را با درگ و دراپ از وسایلی که در فروشگاه هست ایجاد میکنه. اینطوری که مثلا ما ماشین لباسشویی، ظرفشویی، یخچال و … داریم، کلا همه ی وسایل برقی را که خونشون داره توی خونه ی توی بازی میگذاره. حالا هر وقت که کسی میخواد از وسایل استفاده کنه بیاد و تو بازی چک کنه. برای هر وسیله بر اساس میزان مصرفش و با توجه به ساعات اوج مصرف ما سه علامت قرمز، زرد و سبز داریم. اگه علامت اون وسیله سبز بود که اکی هست و میذاره والدینش استفادش کنن، اگه زرد بود در مواقع اورژانسی اجازه میده و اگه قرمز بود از والدینش میخواد استفاده نکنن. من این ایده را برای این مطرح کردم که یادمه در ساعات اوج مصرف انرژی خیلی بده که ما وسائل پر مصرف را استفاده کنیم. حالا نکته ای که پیش میاد اینه که چطوری بفهمیم کسی الکی نگه و واقعا استفاده نکرده. این را بر اساس پردازش اطلاعات کنتور برق میشه درآورد که آیا در ساعات اوج مصرف برق مصرف اینا با چیزی که از بازی مشخصه یکی بوده. حالا برای اینکه جذاب بشه وقتی تو اوج مصرف برق را استفاده نکنیم چه اثری داره میشه این ایده را داد:
    یه سیاره ی دیگه تو بازی هست که دوست سیاره زمین هستش و اسمش سیاره ی روشنایی هستش که خیلی مواقع به ما کمک میکنن و مردمش برامون عزیزن. بعد اگه ما توی شرایط اوج مصرف که ممنوع بوده وسائل را استفاده کنیم قسمت هایی از اون سیاره تاریک میشه. و نشون میده آدم های این سیاره ناراحت میشن. حالا کسی که بتونه بیشترین خنده را رو لب مردم اون سیاره بیاره میشه همیار بابا برقی در سیاره زمین. بابا برقی براشون لباس بچه بابا برقی پست میکنه و توی یه سری جشن هایی که بابا برقی میگذاره دعوت میشن و از طرف سیاره ی روشنایی ازشون تقدیر میشه.

    1. یکم لوس بود ولی در کل کانسپتش خوب بود یچیز مهمی که باعث میشه لوس بشه اینه که المان های بازی با دنیای واقعی اینا ارتباطی ندارن و این لوس میکنه قضیه رو بنظرم

  22. جواب سوال سوم روز شانزدهم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی:

    فکر میکنم اپ و سایت برای ایرانیا خیلی گزینه مناسبی نباشه خصوصا با این کاربرد. اگه یه آیتمی باشه که هرروز به چشمشون بیاد خیلی تاثیرگذار تره. من میخوام علاوه بر حس قضاوت شدن که تو پست گفته شد به چندتا مساله پررنگ دیگه تو فرهنگ ایرانی اشاره کنم و ازش کمک بگیرم، سبک زندگی ایرانی به شدت خودمحوره، بیشتر دنبال حریم فردی خودشه و شکل کشور و جامعه نداره، یه جورایی فقط با سنت و خلقیات مشترک تو یه جغرافیایی زندگی می‌کنیم، برای این جامعه هدف مشترک معنایی نداره که بخوایم بواسطه ش ترغیبشون کنیم. پس اینکه بخوایم فرهنگ سازی کنیم نیاز داریم یک ملت داشته باشیم تا به هدف بتونیم برسیم نه صرفا افراد. پس اینجا مجبوریم از مولفه های فرهنگی و روانی دیگه ای استفاده کنیم تا به اون هدف برسیم. مثل رقابت کردن و ترس از قضاوت شدن و تایید نشدن. یه المان یا لیبل های رنگی برای خونه ها درنظر بگیریم که اینا ترتیب دارن، مثل پراگرس بار که باید کامل بشن(مثل لیبل های مصرف انرژی که روی وسایل هست). هرکی که به این کمپین میپونده بهش لیبل زرد و میدیم تا روی در خونه ش نصب کنه. اینطوری حس کنجکاوی بقیه هم تحریک میشه که این لیبل ها چی هستن و زحمت ما رو برای اطلاع رسانی کمتر میکنه. شروع نصب لیبل هم میتونه با افراد محدودی باشه که مصرف شون کمه و طبق اطلاعاتمون میدونیم کیا هستن، یه جورایی اولین ها هستن و طبیعتا زودتر از بقیه پیش میرن و این خودش یه ریوارد برای اونایی که از قبل کمپین رعایت میکردن، چون به ریوارد نهایی زودتر دست پیدا میکنن. وقتی لیبل ها نصب شدن بازی شروع میشه، یه بازه زمانی رو درنظر میگیدیم مثلا دوماه اگه فرد خوب پیش بره و مصرفش کمتر بشه این لیبل ارتقا پیدا میکنه و رنگ لیبل نارنجی میشه، لیبل جدید براش پست میشه و یه بج بهش داده میشه، دقیقا مثل وینینگ ریوارد بازی ها همون اندازه سوپرایز کننده و اینکه چقدر کار مهمی انجام دادی. از مکانیک هدیه دادن استفاده کنیم و بگیم اگه ۱۰نفر رو تو کمپین بیارین ۱۰ روز پراگرس تون سریعتر میشه و لیبل میگیرین. برای آپارتمان ها هم میشه اینکارو کرد چون هزینه کلی هم دارن. یه امتیاز های دیگه هم میشه داد به ساختمونا مثه بخشودگی جرایم که راهنمایی رانندگی هم میزاره. یه جورایی یه لیدربورد میشه تو یه خیابون. از رقابت و لذت حس بازنده بودن بقیه هم استفاده کنیم تا اونی که داره تو کمپین شرکت میکنه حس کنه علاوه بر اینکه داره مصرفشو کم میکنه و مراحلو پیش میبره، حس کنه بقیه دارن ضرر میکنن. مزیت این روش اینه که افرادی که دیرتر بهش اضافه میشن فکر نمیکنن خیلی از بقیه دورن، چون مقایسه مصرفی و هزینه های خودشونه .
    در نهایتم به افرادی که همه مراحلو طی میکنن لیبل سبزو میگیرن یه ریوارد درنظر میگیریم مثلا ۱۰درصد تخفیف میدیم تو قبض. یه بج هم داریم برای لوپ این بازی، مثه استاد تمامی طور، که برای افرادیه که مثلا دوسال این مراحلو تکرار کنن. اینطوری باتوجه به چرخه عادت ها این رفتار رو به یه عادت تبدیل میکنیم.

  23. سوال ۱ و ۲ روز ۱۶:
    از سوال روز قبل که در مورد فوتبال و arg بود ، چند تا فکت ذهن منو مشغول کرد که باعث شد دلم نیاد سرسری به اون سوال جواب بدم. و جالب تر اینکه اون فکتا به این سوال هم ربط داره .

    جام جهانی بعدی :۲۰۲۲ میلادی
    یعنی: ۱۴۰۰ شمسی (جشن سده تو ایران و سال انتخابات ریاست جمهوری ایران)
    کجا؟ قطر (یه کشور حاشیه خلیج فارس )

    میخواستم یه arg برای انتخابات که از جام جهانی شروع میشه بعنوان تمرین بنویسم.

    ولی الان دیدم یه مشکلی داره…. 🙁

      1. مشکل اینه که جام جهانی چند ماه بعد از انتخاباته:/

  24. سوال سوم روز ۱۶:
    دوتا لیدر بورد بدیم دست مردم. یکی اینکه ایران الان بین کشورا تو مصرف کجاست.
    یکی هم اینکه هر کدوم از ما فارغ از ایرانی بودنمون و فقط طبق مقدار مصرفمون کجا قرار میگیریم. مثلا طرف همیشه ایرانو مسخره میکنه که ما چقد عقبیم و جهان سومیم و اینا، بعد تو لیدربورد شخصیش با مردم گواتمالا باشه :/ یا مثلا بهش بگیم نحوه ی مصرف شما مثل مصرف شخصی مردم ژاپنه. شما خودت جهان اولی ای تلف شدی تو ایران و …
    بعد تو مراحل بعدی هر کس میاد رفتار خودشو طبق استاندارد جهانی کنه، ولی در اصل ایران هم تو لیدربورد اولی جایگاهش بهتر میشه و بهشون نشون میدیم ببین تو بهتر مصرف کردی الان ایرانم جایگاهش بهتر شد( اینجا میتونیم یه کم فکت الکی هم بهشون بدیم که باعث شه واقعا رفتارشون بهتر بشه 🙂 )
    یا مثلا رو پریز برقا یه دیود هست که موقعی که روشن میکنیم سبز میشه. تو ساعتای اوج مصرف انرژی یه رنگ دیگه بشه یا اولش جیغ بکشه

      1. من که همچین چیزی ندیدم. ولی مثل کمربند ایمنی جلو ماشین که وقتی نمیبندیمش هشدار میده، یا مثل در یخچال وقتی بسته نمیشه

  25. سوال سوم گیمیفیکیشن در بازاریابی

    یه نکته برام جالبه که اونایی که شما هینت خوبی نسبت به کامنت دادید رو حتما میخونم و اونایی که so so هست رو با رغبت کمتر و اونایی که تعریف نکردید رو اصلا نمیخونم ! لذا پیشنهادم اینه که این طرح به صورتی باشه خانواده زیر ذره بین کسانی که باهاشون رودروایسی دارن قرار بگیرن … مثلا برای خانواده های مذهبی فکر کنید دوستانشون تو هیئت یا مسجد میفهمن اینا چطور دارن مصرف میکنن ! یا خانواده ها معلم مدرسه از میزان مصرف برق یا گازشون مطلع بشن !

    بیشتر برای ایرانیزه شدن داستان فکر میکنم باید نقطه رودروایسی رو کشف کنیم ! اونجاست که میشه موفق شد .
    حالا چطور میشه این افراد رو با هم جمع کرد طوریکه بتونن آمار همدیگرو ببینن ! ؟ نمیدونم .

  26. گیمیفیکیشن در بازاریابی روز شانزدهم سوال اول:
    یه سایت میزدم تحت عنوان محبوبیت. چندتا آیتم میذاشتم که میتونست محبوبیت و منفور بودن را نشون بده. هر کدوم هم یه سری وظیفه داشت. مثلا طرف بره یکی از سوتی های رقیب را بذاره. باعث میشد محبوبیتش بیاد پایین. بعد اینو روی نمودار و با شکلک و اینا نشون می دادم

  27. گیمیفیکیشن در بازاریابی
    روز 16 سوال 1:
    من همچین چیزی رو میخواستم واسه سوال روز 11 بگم که تصمیم گرفتم راجع به افق کوروش بنویسم و خداروشکر حالا اینجا مطرح شد.
    دو راه متصور هستش برای گیمیفای کردن انتخابات، یکی اینکه اون ویژگی نماینده مورد نظر رو با گیمیفیکیشن به رخ مردم بکشی و یکی تخریب طرف مقابل(تو سوال 2 اینو بررسی می‌کنیم)
    واسه مورد اول کاری که می‌تونیم بکنیم اینه که یه ARG داشته باشیم که معاون روحانی گروگان گرفته میشه و طی مراحل و ماموریت ها مردم متوجه میشن که افرادی که گروگان‌گیر ها مثلا دلال هایی بودن که موجب می‌شدن قیمت مسکن بالا باشه یا مافیای کنکور که اجازه رقابت سالم نمیداد یا افرادی که در صنعت خودرو ماشین های بی کیفیت تولید می‌کردن و همه‌ی اینها متحد شدن تا از روحانی انتقام بگیرن چونکه بهشون اجازه‌ی فعالیت نداده و آخرشم اینا معاون رو آزاد کنن.

    یا یه کار دیگه اینکه یه سایتی باشه که کسایی که میخوان به روحانی رای بدن بیان کد ملی‌شون رو وارد کنن و بگن توسط کی دعوت شدن برای رای دادن و یک لیدربرد هم اونجا باشه کسایی که بیشترین نفر رو دعوت کردن و اینا بعد انتخابات اونایی که واقعا رای دادن ثبت شه و طرف حس جالبی براش داره مثلا تمام تلاششو میکنه به اونایی که دعوت کرده میگه حتما رای بدید تا مثلا اولین شخص تاثیر گذار تو انتخاب رئیس جمهور باشه.

    یا این یکی مورد یه مقدار ممکنه هزینه بر باشه یه سایت بیاد شرطبندی بزاره بین کاندیدا ها و خب یه آمار فیک هم باشه مثلا روحانی تا الان 70% رای هارو داره و طرف هم میره با خودش میگه خب اینا قطعا رای میدن که پولشون رو گذاشتن اینم میزاره و واسه اینکه پولشو نبازه میره رای میده.

  28. روز 16 سوال 2:
    یکی از کارایی که برای تخریب روحانی میشه انجام داد تقسیم بندی بودجه هستش که با استفاده از همون تکنیک شرکت ادوبی میشه مثلا چنتا سوال پرسید اونم به این شکل که مثلا بودجه حوزه علمیه بیشتر بوده یا توسعه‌ی مناطق محروم که مثلا وقتی هم جواب داد یه توضیحی بیا رو صفحه مثلا در چهار سال فعالیت آقای روحانی بودجه فلان جا سه برابر فلان جا بوده.

    یکی دیگه اینکه بیاد بگه فلان تاریخ راس فلان ساعت یه بازی داریم تو این سایت و همه از صفر درصد شروع میکنن و هرکی زودتر به صددرصد برسه برندست.
    بازی هم اینشکلیه که چنتا گزینه میده که مثلا ارزش پول ملی، نرخ بیکاری، افزایش تولید، آلودگی هوا و…
    خب حالا کاراکتر شروع میکنه مثلا میزنه افزایش تولید داخلی ولی چون مثلا 4.2% کاهش داشته میره رو به عقب و مثلا بعدش میزنه بیکاری و چون نرخ بیکاری 8.9% افزایش داشته میاد رو به جلو.

  29. روز 16 سوال 3:
    الهام میگیرم از یه سری اپلیکیشن هایی که واسه بیدار کردن و آلارم گذاشتن هستن که اگه بیدار نشی و یه سری کار های مشخص که هوشیارت میکنه رو انجام ندی تنبیه میشی.
    به این شکل که مثلا اگه شما در هفته بیشتر از 10ساعت کولر روشن کنی به صورت رندوم به 3نفر از کانتکت هات پیامک مستهجن میفرستیم.

    1. وای بعدش واکنش مردم رو باید دید که جمع شدن جلو اداره برق و اعتراض میکنن که آبرومونو بردین :))))))

  30. روز 16 سوال 3:
    خیلی از ایده‌ها رو دوستان گفتن مثل امتیاز دادن، مقایسه با همسایه‌ها، اشتراک رایگان چند ماهه و…
    یه چیزی هم که برام جالب بود اینکه عکس یه بچه بی‌سرپرست رو بذاریم که با خوشحالی و لباس و خوراکش با مصرف برق مردم تامین میشه.
    مثلا بگیم این ماه فلان بچه از فلان بهزیستی تحت حمایت فلان منطقه هست و هر چقدر کمتر مصرف کتید به حساب این بچه پول میره و میتونه نیازهاشو تامین کنه.
    برای خانواده‌های کم مصرف عکس بچه خوشحاله و تو دستش گل هست و لباس مدرسه پوشیده.
    برای خانواده‌های پرمصرف عکس بچه رو ناراحت و دست خالی و با لباس پاره نشون بدیم.
    یه کار دیگه هم اینکه خود مردم رو برای تشویق و تحسین دخیل کنیم. مثلا هر ماه چند تا از مشترکین کم مصرف و فعال رو انتخاب کنیم، کارت شخصیت بدیم و بگیم برن از فلان همسایشون تشکر کنن بابت بهبود مصرفشون. یا برن به خانواده‌های کم مصرف بگن که ناراحتن و لطفا بیشتر رعایت کنن.
    هر ماه روی در خانواده‌های کم مصرف هم یه کاغذ رنگی با آرم اداره برق بزنیم که حالت همون تیک آبی اینستا داره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب