طراحی راه‌حل‌های مبتنی بر بازی
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تامین مالی جمعی ؛ آیا گیمیفیکیشن می‌تواند تاثیری داشته باشد؟

مثال گیمیفیکیشن در تامین مالی جمعی
مثال گیمیفیکیشن در تامین مالی جمعی

اگر برای تامین مالی جمعی خود بتوانید از عناصر بازی استفاده کنید، آیا این کار را انجام می‌دهید؟ با بررسی نمونه‌های موجود متوجه می‌شویم که گیمیفیکیشن یا بازی‌وار‌سازی، در دو زمینه می‌تواند  کمک شایانی در این حوره، انجام دهد. نخست دریافت پول بیشتر و دوم ارتباط بیشتر اهدا کنندگان. (اگر هنوز نمی دانید گیمیفیکیشن چیست کلیک کنید)

گیمیفیکیشن در تامین مالی جمعی

بررسی مثال گیمیفیکیشن در تامین مالی جمعی

یک پلتفرم گیمیفیکیشن مشهور در این زمینه کرادریز می‌باشد که از گیمیفیکیشن استفاده می‌کند. افراد و تیم‌ها از این پلتفورم برای تامین مالی جمعی استفاده می‌کنند. در این سایت از عناصر گیمیفیکیشن مثل لیدربورد،امتیاز و… استفاده می‌شود. البته دو مورد جذابی که این سایت دارد یک مورد چالش‌های امتیاز آور و مورد دوم پیگیری کردن نتیجه‌ی اهداف می‌باشد.

مورد جالب دیگر که در این سایت مشهود است، استفاده از بحث مقام و مطرح کردن افرادی است که بیشترین مشارکت را داشته اند می‌باشد. اگر دوره‌ی نوروساینس که اصلی‌ترین دوره‌ی سایت است را دیده باشید متوجه می‌شوید که این مورد به سروتونین مربوط است.بحث‌های معاشرتی و رانه معاشرت اکتالیسیس، در این سایت به شدت قوی کار شده‌است و وجه تمایز آن از سایت‌های مشابه است.

نمونه‌های دیگر گیمیفیکیشن در تامین مالی جمعی

در موارد دیگری نیز از گیمیفیکیشن برای تامین مالی جمعی استفاده شده است که مشهور ترین آن چالش سطل آب یخ بود که به شدت همه‌گیر شد و توانست مبلغ قابل توجی برای کمک به بیماری ALS جمع آوری کند.

در سال 2013 یک بازی در فیسبوک به نام Half the Sky Movement  توجه زیادی را به سوی خود جلب کرد و نتایج قابل قبولی گرفت. بازی یک سری ماموریت‌های هیجان‌انگیز داشت که افراد دوستان خود را برای شرکت در آن دعوت می‌کردند.(در این ماموریت‌ها افراد با یک سری حقایق روبرو می‌شدند و کمک مالی می‌کردند)

چالش سطل آی یخ

گیمیفیکیشن آینده تامین مالی جمعی

گیمیفیکیشن یک ابزار است که به کمک آن می‌توان کاری کرد که افراد درگیر یک فرآیند جذاب شوند که در این فرآیند جذاب افراد با اهداف پروژه شما آشنا می‌شوند و دلایل مهم بودن آن را درک می‌کنند! کاری که در حالت عادی برای آن ها بسیار سخت خواهد بود! این مورد بسیار مهم است و به نظر من مهم‌ترین کاربرد گیمیفیکیشن دقیقا همینجاست! آموزش به مشتری هم مفهوم نزدیکی به این مورد است!

بنا بر مقاله جذاب “گیمیفیکیشن آینده خیرخواهی” طراحی گیمیفیکیشن صحیح به اندازه خود پروژه تامین مالی اهمیت دارد! اگر گیمیفیکیشن طراحی شده به نوعی باشد که افراد را غرق در خود کند و باعث شود این افراد دوستان خود را دعوت کنند احتمال موفقیت شما چندین برابر می‌شود.

کامنت های زیر این متن مربوط به دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی می‌باشد.

Picture of کامران حاتمی
کامران حاتمی
حدود 10 سالی است که در حوزه گیمیفیگیشن و طراحی رفتار به‌صورت تخصصی فعالیت می‌کنم و علاقه زیادی به ترویج این موضوعات در ایران دارم. آقای گیمیفیکیشن یک تیم است و من کامران حاتمی، مدیر این تیم پرانرژی و حرفه‌ای هستم. پیش‌زمینه تحصیلی مهندسی کامپیوتر (از علم و صنعت) و MBA (از امیرکبیر) دارم و در مسیر فعالیتم در حوزه گیمیفیکیشن، مطالعات گسترده‌ای در زمینه‌های نوروساینس، روان‌شناسی و علوم رفتاری داشتم. هم‌چنین کتاب‌های طراحی گیمیفیکیشن، گیمیفیکیشن در تدریس، هر آنچه باید درباره طراحی بازی‌های آموزشی اثربخش بدانید، ۱۴ روز تا شادی پایدار و اضطراب را ترجمه کرده‌ام. در حال حاضر در سوئد هستم.

57 پاسخ

  1. روز بیستم و سوم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال اول :
    بازی هایی که اقتصاد درون برنامه ای دارند مثل کلش بااینکه پیاده سازی و اجرای این اقتصاد درون برنامه ای دشوار هست اما می تونند بسیار موفق باشند. فکر کنید یک بازی ای که به شما این امکان را می دهد که بازی کنید و درآمد داشته باشید. با اینکه تبدیل این درآمد درون برنامه ای به پول واقعی مسیرهای خیلی سخت و ناپاایداری داره اما مخاطب های زیادی را به خودش جذب می کنه .
    اکثر بازی ها روشهای مشابهی داشتند و من به عنوان یک بازیکن تفننی یک قانون داشتم که هیچوقت پول ندهم اما این قانون فقط در مورد پوکمون گو خیلی نقض شد. حقیقت اینه که بازی های F2P که به شما اجازه بازی می دهند بعد بعضی اقلام که بسیار ضروری است و سرعت بازی شما را تعیین می کند صرفا قابل خرید هستند بشدت شما را تحت فشار می گذارند مخصوصا اگر بازی اجتماعی باشه بخاطر حس حسادت و برتری جویی و رقابت همزمان با دوستانتان در مقابل بقیه ممکنه واقعا مجبور بشید. که این قضیه باعث شده خیلی از بازی های آنلاین و اجتماعی موفق این بیزینس مدل را انتخاب کن مثل فورتنایت و …

  2. روز بیستم و سوم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال دوم :
    من می خوام برای بچه های محروم لوازم تحریر قبل از اول مهر مهیا کنم. یک بازی طراحی می کنم به اسم چای نوش. در این بازی افراد چای را کشت می کنند و برگ درست را برداشت می کنند و چای را درست فرآوری می کنند و در نهایت چای را به روش درست دم می کنند. بعنوان اسپانسر هم از کارخانجات و برند های چای ایرانی استفاده می کنم که در برنامه هم تبلیغ محصولات مختلفشان باشد و هم نحوه استفاده درست این محصولات معرفی بشه در داخل برنامه به شرکت کننده به ازای انجام درست مراحل شکرپنیر می دهم و به ازای هر یک تعداد مشخص نقل کاربر می تونه انتخاب کنه که مداد یا تراش یا خودکار یا … به بچه ها اهدا کنه

    1. جالبه پریشب داشتم یه نمونه گیمیفیکشین بررسی میکردم سیستمش این بود که تو میرفتی یه مزرع ه میکاشتی دقیقا مدل فارم ویل و امتیاز میگرفتی بعد هرچی تو امتیاز میگرفتی تبدیل میشد به وام به یه نفر توی جهان سوم

      1. سیستم چه منفعتی برای اسپانسر بازی یا وام دهنده داشت ؟ و سیستم گردش مالی داخل بازی هم مثل فارم ویل بود ؟

  3. جواب سوال 1 روز 23 گیمیفیکیشن در بازاریابی:
    بازی dropdom یه بازی فکری هست ک موقع برنده شدن و رکورد زدن تورو وسوسه میکنه ک مدام تمایل داشته باشی بازی کنی طریقه کسب درامدشون از راه تبلیغاتی هست که مابین بازی انجام میشه به این صورت که اگه ببازی یا پیشنهادمیکنه یه تبلیغ ببینی وبازی رو ادامه بدی و یا بعداز باخت به صورت خودکار یک ویدیو تبلیغاتی پخش میکنه که برگردی.

    بقیه بازی ها اکثرا تو مایه های هم هستند و برای گذشتن از مرحله ای به مرحله بالاتر یا باید پرداخت کنی یا یه فیلمی ببینی

  4. پاسخ سوال دوم از روز بیست و سوم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی :
    دوست دارم یه بازی سیاسی بسازم کلا رو فهم‌ملت از سیاست ایران کار کنه … برا تامین مالیش میام یه لیدر برد میزنم به تعدا همه شهر های ایران (یه بازی ساده برای درگیری مردم شهر ها و بالا پایین شدن رتبه شون ملت درگیر شن پولش از برندهای معروف هر شهر میگیرم از تبلیغ شون مثلا یزد از برند شیرینی حاجی خلیفه)، به بازیکن یکسری عکس از شهدای هر شهر نشون میدم باید مشخص کنه اسم‌چنوتاشونو بلده و اسم ها رو وارد کنه . حالا توی لیدر برد قطعا شهری بالاتر که که تعداد شهید بیشتری ازش مشخص شده و برند معروف اون شهر بنر اصلی سایت ماست و اگر مثلاکرمانی ها بخوان زیره شون تبلیغ بشه باید باشهدای شهر آشنا بشن تا توی بازی تعداد شهید بیشتری شناسایی بشه حالا برا بحث پوینت هم مثلا تو شهر یزد شهید منتظر قائم شاخصه پس به نسبت تعداد زیادی اونو میشناسن یه پیام تشکر از مادر شهید برا کاربرا ارسال میشه و …. برای شنیده شدن خود این موضوع هم باید کلیپ های احساسی ساخته شه برا شبکه های اجتماعی و استفاده از سلبریتی ها و …

    1. یه مشکل اساسی که این طرحا داره اینه که حس غم داره مثلا تو نگاه کن ما خواننده بزرگی مثل داریوش داریم ولی شعرای تتلو بیشتر گوش داده میشه چون آهنگای غمگین و این بحثا همیشه جالب نیست یه وقتای خاصی توی ماه صرفا آدما دارویش گوش میدن

      1. دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی روز بیست و سوم، سوال اول
        وی پی ان های رایگان سیستم درآمدی مبتنی بر تبلیغات دارن، مثلاً میومدن اپلیکیشن هایی شبیه استادکار را تبلیغ می کردن. وی پی ان جدیدی که من دانلود کردم، برای اتصال اولش باید چهارتا تبلیغ ببینی بعد کانکت میشه، اما سرعت خوبی داره و البته بعد مدتی که وصل بودی هم بنر تبلیغاتی برات میاره

  5. پاسخ سوال اول از روز بیست و سوم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی :

    من یاد سایت کیک استارتر افتادم که تامین مالی برای پروژه عای استارتاپی هست. هر کسی یه ایده ای داره میاد یه mvp ازش میزنه، اونو طی شرایطی میزاره رو سایت و مقدار پول مورد نیازش برای تکمیل محصول و تولید و … رو میزنه. سایت محدودیت زمانی داره مثلا ۳۰ روز وقت داره سرمایه گذار جمع کنه. یه آفر هم میزاره که هر کس بیاد به تامین سرمایه کمک کنه، بعد از تولید محصول، محصول رو با یه تخفیف عالی بهش میدن. اینطوری هم طرف یه جنس با تخفیف گیرش اومده، هم تامین سرمایه استارتاپ انجام شده. یه پلتفرم خیلی عالی که بر برده.

    حالا تو سایت از کارای گیمیفیکیشن هم استفاده میکنن. مثلا از «میل به پیشرفت» که واسه پروژه ها میکن مثلا فقط ۲ درصد دیگه باقی مونده تا تامین سرمایه کامل انجام بشه ! تا جایی هم که یادمه اگه اشتباه نکنم اگه میزان پول به حد مورد نظرشون نرسه پولو کلا برمیگردونن.

    1. دقیقا درسته توی ایرانم مشابه این کارو سایت نیک استارتر انجام میده معمولا توی سیستمای تامین مالی جمعی 4 درصد از پول جمع شده رو اون کیک استارتر یا نیک استارتر برمیداره توی ایران یه نمونه دیگه هم داریم به اسم دونیت که بسته شد و ورشکست کرد ولی در کل کانسپت خیلی خوبیه وین وین وینه

  6. سوال اول روز 23:
    فریمیوم رو بیشتر پسندیدم از دید یه کاربر
    چون بازی تو داری و اگه بخای وسوسه بشی میخری.
    از دید سازنده هم تقریبا میتونی حدس بزنی کسایی که خریدنش خیلی دیوونه تن و مشتری وفادارن و میتونی روشون حساب باز کنی

    1. جالبه که توی بعضی از این سیستمای فریمیوم بعضیا عجیب پول میدن مثلا توی آمیرزا یه خانمه ای میگفتن فک کنم 12 میلیون پول داده !!!

  7. جواب سوال دوم روز 23
    درواقع مشتری در ازای پولی که میده باید منفعتی داشته باشه که بازار سهام هم یه همچین چیزیه. همه در ازای سودی که به دست میارن پولی میدن تا کارخونه ازش استفاده کنه
    حالا اگه مثلا یه پروژه ی اقتصادی نباشه و مثلا مذهبی باشه…. یا یادمه که انیمیشن ساز ایرانی داشتیم که انیمیشن های خوب جنگی ایرانی می ساخت ولی سرمایه گذار نیاز داشت
    پولشم برای این می خواست که طراحی و انیمیشن کردن ادوات جنگی خیلی طراحی و کار پیچیده ای میخاد
    میتونست بگه تو این فیلم یه موشک داریم که موشک اصلیه و میزنیمش به دل دشمن.
    اگه میخای اسم تو رو هم روی موشک حک کنیم ثبت نام کن و یه 1000 بده بیاد.
    فیلم اون موشک رو هم می ساخت و آزاد نمایش می داد که همه بتونن اسما رو ببینن
    و ازش استفاده هم می کردتو فیلم میزد می ترکوند، جماعت حال می کردن

    1. حالا یه چیز جالب و بی ربط بت بگم توی هالیوود میان چیکار میکنن مثلا تو یه ماشینی داری بگیم پراید مثلا که توی فیلم 20 سال پیش ازش استفاده شده میان این پرایده رو میفروشن و یه نسخه از اون فیلم رو به طرف میدن مثلا به یه میلیارد!حالا اون کسی که داره اون فیلم رو میسازه میتونه بیاد این پرایده رو به 50 میلیون پیش فروش کنه!

  8. جواب سوال اول روز بیست و سوم دوره گیمیفیکیشن:
    یک بازی ای بود که البته جالب بود پلت فرمش اما نه به اندازه ای که مثلا ۲ و خرده ای ملیون کاربر داشته باشه در کمتر از دو هفته. دلیل این جذب کاربرش استفاده از یک گروه خواننده به عنوان بیس بازی بود و کلا کاربر وقتی پول میداد احساس میکرد داره هدیه میده به خواننده های مورد علاقش و حس خوبی پیدا میکرد(حتی نتیجه پول دادن هم به ذات اصلا رضایت بخش نبود و ارزش نداشت خریدن اون ایتم ها و تنها این حس هدیه دادن و نزدیک شدن به ممبرای گروه خواننده باعث میشد یکی پول بده!)
    یکی دیگه از مثالای خوب که تو دو تا بازی دیدم اینه که یک بازی و یک برند با هم دست تفاهم میکنن که با خرید از اون برند یه چیزی تو بازی گیر بازیکن بیاد. مثلا میگن شما بیاین فلان جشنواره شرکت کنید یا فلان محصولو بخرید. بعد من کوپن گرفتن این محصول توی اپلیکیشن یا بازیمو میدم بهتون که یا رایگان بگیرید یا با تخفیف زیاد.
    مثال سومم موزه دورهمیه. به نظرم مهران مدیری خیلی کار باحالی کرد که از مهموناش ارزش جمع میکرد و توی مزایده میفروخت به نفع یه قشری. اما نمیدونم اینم تامین مالی جمعی محسوب میشه یا نه(فک نکنم بشه)

    1. یه چیز دیگه هم به ذهنم رسید. این اواخر یه کمپینی بود که مردم در نوشابه جمع میکردن و به یه تعدادی که میرسید اون درهای جمع شده، میفروختنشون به بازیافت و یک ویلچر میخریدن برای کسایی که نیاز داشتن اما نمیتونستن میخریدن. اونم قشنگ بود و یجورایی تامین مالی غیر مستقیم بود به نظرم اما باز مطمئن نیستم مثال درستی باشه.

  9. جواب سوال دوم روز بیست و سوم دوره گیمیفیکیشن:
    فرض کنید مثلا یک خیریه میخواد برای بچه های معلوم ویلچر بگیره، واسه زوج های جوون کمک هزینه خرید خونه بده، …
    چند تا ایده دارم:
    ۱. کمپین هزار تومن بیشتر. سایتا و اپ های خفنی مثل دیجی کالا، اسنپ، تپسی،… اینا میان با این کمپین همراه میشن و مشتریشون که میاد حساب بکنه مثلا انیمیشن یه بچه بامزه میاد که ازین ابرا بالا سرشه و با ی لبخند مظلومانه و چشمای پر از امید داره به ی ویلچر فکر میکنه. بعد اون ابره مثلا روش زده ۳۰۰ تا هزار تومن دیگه مونده و مثلا یکمی از اون ویلچره هم رنگی شده بقیش تاره.
    مشتری ی تیک میتونه بزنه که موقع پرداخت هزینه هزار تومن اضافه بده. اگه این کارو بکنه بچه ها خوشحال میشه و خلاصه با ی انیمیشنی شاد میکنه طرفو.
    ۲. یک سری دستگاه هایی توی مترو و اینا بذارن که روش تصویر ی بچه ست که روی ویلچر نشسته اما چراغایی ک پشت ویلچرن خاموشه و ویلچره معلوم نیست فقط بچه ست. بعد اگه کسی بیاد هزار تومن کارت بکشه یه لحظه این ویلچره روشن میشه و هی هر چی بیشتر پول بدن مردم بیشتر روشن بشه تا کامل معلوم بشه. باز اینجا هم روی ی مانیتور باید بنویسه چند تا هزار تومن مونده تا درخشیدن ارزوی این بچه.
    (یهو اون خیریه هه که جلسه های اول لیست ارزوی بچه ها رو فرستادین یادم اومد. میشه برای اون ارزو ها هم این کارو کرد:))

  10. جواب سوال اول روز بیست و چهارم دوره گیمیفیکیشن:
    راستش الان اکثر مثالایی که توی ذهنمه اون چهارمیه ست که بر مبنای پیشنهاد بود. این مدلش البته فکر میکنم به طراحی دقیق تری نیاز داره تا بقیه مدلا و اون مدلای دیگه بیشتر تو بازی ها یا اپ های موبایلی که نمیخوان تبلیغ شاخی انجام بدن پیاده میشه.
    به شخصه خیلی به سه مدل اول توجهی نکردم مگه اینکه دستم رفته باشه روشون. حتی یوقتا نت گوشیمو خاموش میکنم بازی میکنم که اصلا نبینمشون(اشاره میکنم به دسته بندی ایرانی ها که گفتید. ی ایرانی معمولا تا وقتی منفعتی براش نداشته باشه سمت تبلیغات نمیره حتی اگه بهش یکم علاقه مند باشه.معمولا حاضر نیست وقت و توجه و نتشو برای چیزی ک میدونه سودش میره تو جیب یکی دیگه خرج کنه و تبلیفات اینجوری مشکلش رو بودنشه)
    به جاش مدل تبلیغات میتنی بر پیشنهاد میتونه طوری طراحی بشه که دیگه مشکلات بالا رو نداشته باشه. کاری که کاربر انجام میده در راستای گرفتن یه تخفیفی چیزیه و فک میکنه داره میبره در حالی که برنده اصلی تبلیغ کننده هان.

  11. جواب سوال دوم روز بیست و چهارم دوره گیمیفیکیشن:
    ایده تون خیلی جالبه اما امیدوارم بهش گیر ندن:)
    از طرفی اگه بتونید اینو ببرید سمت زوج هایی که تازه ازدواج کردن یا در روند ازدواجن خیلی خوب میشه. الان امار طلاق خیلی وحشتناکه و اکثر طلاق ها اگه اشتباه نکنم تو ۳ سال اول زندگی مشترک رخ میده که خب فاجعه ست.
    این بازی میتونه یه شیوه کار مشترک باشه برای نزدیک شدن طرفین به هم. طی بازی این دو نفر ناخودآگاه همو بشناسن. حتی حرف هایی که شاید اولاش گفتنش براشون راحت نباشه رو از طریق بازی به هم بگن. از طرفی ذات انجام یک کار مشترک با هم خیلی جذابه(مثل آشپزی دو نفره) و خب خودش باعث ایجاد یک ارامش نسبی میشه. احساس مسئولیت در قبال این کاراکتر میرا هم باعث میشه توی سختی ها و دعواها باز مجبور باشن یکاری تو بازی بکنن ک اینجا یه فیدبکی ازشون گرفته بشه طی بازی(مثلا مامانی بابا کجاست؟) و از طریق همین کاراکتر یک سری راهنمایی فرستاده بشه براشون که مشکلشون حل بشه.
    خیلی ناز بود ایدتون کلی لذت بردم:)

  12. جواب سوال سوم روز بیست و چهارم دوره گیمیفیکیشن:
    چیزی که میخوام بگم برگرفته از اولین نسل موبایلاست(که باید میرفتن کنار کیوسک تلفن که بشه باهاش کار کرد) و سیستم سفارش پیتزای اینترنتی پرپروک. هدفش هم کاهش زمان انتظار و راحتی کاربر برای کارکردن با ای تی ام و افزایش امنیتشه.
    ای تی ام به جای اینکه یک محل برای کار کردن باهاش داشته باشه دو تا جا داشته باشه. یکیش که همین جوری عادیه هیچی اما دومی فرق داره. هر ای تی ام یک کیو آر کد داره که میشه با اسکنش وارد ای تی ام اون بانک شد. بعد درخواستی که ادم داره رو ثبت میکنه(مثلا میگه من با این شماره کارت خودم میخوام به این شماره کارت یا حساب پول بریزم. یا با این شماره کارت میخوام انقد برداشت کنم الی اخر) و اون سایت بهش یک شماره و یک کد امنیتی میده. بعد که شمارش رو اعلام کرد طرف صرفا میره کارتشو میداره رمزشو میزنه کد امنیتیشم میزنه و کارش انجام میشه. دیگه زمان ثبت درخواست پشت ای تی ام از خودش و کسایی ک پشتش هستن گرفته نمیشه.
    از طرفی هر بانک یک اپلیکیشن داره که اگه موبایل بانک طرف داشته باشه میتونه نگاه بکنه روی نقشه که ای تی ام های نزدیکش کدوماست و هر کدوم چند نفر توی صفش هستن. برای ثبت درخواستش هم لازم نیست بره کیو ار کد اسکن بکنه. درخواستشو ثبت میکنه توی اپ و هر وقت رسید میگه حاضرم و درخواستش توی صف غیر حضوری ای تی ام قرار میگیره.
    حالا برای تبلیغاتش خیلی شیک اگه حامی ای داشته باشه لوگوی حامی توی سایت و صفحه درخواست اپلیکیشن هست و نیازی به تولید تبلیغ هم نیست حتی.

  13. اااا ببخشید اینا رو تو لینک اشتباه فرستادم!
    توی لینک درست فرستادم:)

  14. جواب سوال دوم روز بیست و سوم گیمیفیکیشن در بازار یابی: روش فریمیوم و تبلیغات، با هدف جمع اوری هزینه جمعی نقدی و عیر نقدی ترویج فرهنگ عمومی استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و آموزش حصور در مکان عمومی؛ طراحی بازی: اپ برای یک بازی مثلا با عنوان “مدیریت شهری با شهرداری تو” طراحی می کردیم، یک سری تابلوهای qr code با قاب مشخص که ان ها را در اپ معرفی کرده بودیم را در ایستگاه های مترو، اتوبوس و تاکسی می گداشتیم، کاربر با اسکن کدها ماموریت های خود را مرحله به مرحله دریافت می کند، دریافت ماموریت ها یا با کسب امتیاز مرحله ای و یا با پرداخت مستقیم هزینه road map بازی باز می شود. کاربر می بایست مکان این کدها را نیز خودش جستجو و پیدا کند یکسری سرنخ، ماموریت ها مثلا: یک کتاب از فیدیبو مترو دانلود(هزینه) و مطالعه، پله برقی سمت راست بایستید که مثلا برای گدرندان این مرحله باید از یکی از دوستانتان دعوت کنید که این اپ نصب کند و این طوری گواهی بدهد که شما سمت راست ایستاده بودید، شناسایی نقاطی که نیاز به تابلو راهنمایی بیشتری دارند، تعداد خرید بلیط های تک سفره از دستگاه خودپرداز با اسکن کد انها، پر کردن اطلاعات پایگاه داده از من بپرس یا به صورت کامنت یا راهنمایی انیمیشنی فردی که دنبال یک مقصد خاص: که می تونند سوال بپرسند ایستگاه های مختلف مترو، اتوبوس و تاکسی در کجاها به هم تلاقی دارند و اگر شما به پرسش کنندگان انلاین پاسخ درست بدهید امتیاز خواهید گرفت، در این بازی شما با نام حقیقی یا مستعار ولی با یک ID مشخص شروع به بازی می کنید و هر مرحله که جلوتر بروید و امتیاز بیشتر و مراحل قفل شده بیشتری را بازی کنید، یک بیلبورد بزرگ دیجیتال در ایستگاه مثلا ولی عصر اسم شما و دایره میزان اثر گذاری شما شروع به نمایش در عموم خواهد کرد و مثلا در روز سالگرد شهرداری شهرتان در جشنی دعوت و از شما تقدیر خواهد شد. و شما حین بازی لیدر بورد خود و سایرین را در اپ می توانید ببینید، نصب این اپ هزینه دارد و برای ان تبلیعات گسترده در یک وبسایت یا روی قبض بلیط ها با جلب توجه کارت طلایی شرکت در قرعه کشی روز جشن بلدیه تهران…

  15. گیمیفیکیشن در بازاریابی-روز بیست و سوم
    سوال اول
    تا اونجاییکه من متوجه شدم بازیها اکثر از روشهایی مثل خرید سکه،امتیاز یا آپشن خاصی برای رقابت یا حسادت استفاده میکنند ولی بنظرم در بازی که در کنار تحریک احساسات فردی و جمعی بتونه اقدامی بکنه که افراد احساس کنند با شرکت در این بازی میتونن مسئولیت اجتماعی خودشونو انجام بدن احتمال مشارکت افراد بیشترهست مثلا بازیهایی که به کاربر میگن که مبلغی از خرید صرف امور خیریه میشه یا برندهایی که جایزه های بزرگشون با رویکرد کمک به بچه ها،فقرا و رفع نیازهای آموزشی مردم هست .از نظر من بهترین روشو دارند.مثلا ده درصد از درامد بسته پریمیوم برای کمک به بیماران سرطانیست..اینجوری ما حس میکنیم خرج درستی میکنیم با حتی ترغیب میشیم بازیو به بقیه معرفی کنیم.البته من بازی نکردم ولی میدونم بازیهایی هستند که از این روش استفاده کردند و توی کسب و کارهای مختلفم توی پروسه بازاریابی این روش منجر به کسب درامد بیشتر میشه. دست آخرم بعنوان حامی افراد سرطانی بهش نشان افتخاری بدن

  16. گیمیفیکیشن در بازاریابی -روز بیست و سوم
    سوال دوم
    پیرو جواب سوال اول مثلا یه بازی در زمینه سلامتی و اصلاح سبک زندگی باشه که افراد به مراقبت از کسانی که مشکلات خاصی دارند مثل سرطان یا هر بیماری دیگه دارند میپردازند و برای خرید دارو و وسایل مورد نیاز باید مثلا یه مسافتی بدوند و رتبه های بالاتر امتیاز بیشتری دارند تا دسترسی به داروهای نایاب و ضروری داشته باشند یا غذایی که میخورند میتونن حجمشو کم کنند یا اصلاحش کنند و در ازای پیشرفت برچسب میگیرند که از هر پنج تاش یکیش معادل مبلغ کمیه که به حساب همون بیماران میره.حالا این افراد صد نفر رتبه های برترشون توی یه مجموعه بزرگ جمع میشن و براشون بلیط فروشی میشه و بینشون مسابقه گذاشته میشه و جایزه بزرگ اینطوره که نفر اول پنجاه درصد جایزه رو مبگیره و بقیش برای بیماران خاص مصرف میشه…

  17. سوال اول روز بیست و سوم گیمیفیکیشن در بازاریابی

    من تو بازی هایی که تا به حال دیدم ، شیوه عجیب و خارق العاده ای ندیدم که توجهمو جلب کرده باشه . بیشترین روشی هم که دیدم فریمیوم و ادز بوده تو بازی ها .

    اما یک نکته ای هم هست که ممکنه روش درآمدی بازی ها از تبلیغات ، به شیوه مرسوم و دیدن ویدیوهای تبلیغی نباشه . یا حداقل اگر الان اینجوری نیست ، بعدها به این سمت بره که ما تو بازی ، تو خودِ بازی (و نه مجزا از اون و بصورت ویدیویی ) داریم در معرض تبلیغاتی قرار می گیریم که از وجودشون خبر نداریم و ناخودآگاهمون رو هدف گرفتند . وقتی تبلیغ واضحه که عموما توجه نمی کنیم و فقط منتظریم تبلیغه تموم شه که یا جایزه مون رو بگیریم و یا به ادامه بازیمون برسیم ولی وقتی نمیدونیم تبلیغه ، کاملا می بینیمش و تو ذهنمون جای می گیره و طراح بازی یا اسپانسر به موقع ازش استفاده می کنه .

    یک مثال خیلی دم دستی و راحتی که به ذهنم می رسه . فرض کنید بازی ای مثل Sims داریم . تو این بازی زندگی های کاملی در جریانن . خونه ، ماشین ، وسایل و …. . حالا طراح بازی بیاد و به جای تبلیغ مثلا بازی های دیگه یا اپلیکیشن ها ، این وسایل زندگی رو عین وسایلی طراحی کنه که برندهای مختلف دارن . یا حتی موقع خرید کردن که گزینه های گرون و ارزون در اختیارمون قرار می ده ، بیاد و مارک های مشخص قرار بده . حالا اون داره در واقع تبلیغ می کنه ولی شاید بازیکن در جریان این نباشه اصلا .

    یا یک کم پیچیده تر . یکی از این بازی هایی رو فرض کنیم که توش غذا می پزن بچه ها ، یا کیک و … . طراحی بازی با استفاده از شیوه های نوروساینس و نوروبیزینس بیاد و وقتی بازیکن داره لازانیا می پزه ، رومیزی کار ، یا پرده پشت سر طرف ، یا طرح بشقابش رو مطابق یکی از برندهای معروف تولیدکننده لازانیا بزنه . خب بعد چندوقت که این بازیکن بازی می کنه ، وقتی میره فروشگاه و میخواد خرید کنه ، احتمال اینکه اون لازانیایی رو بخره که تو بازی طراحی و نقشش رو دیده ، بالاتره و دلیلش رو هم نمیدونه ولی احساس می کنه باید اونو بخره .

    حالا یک چیز بی ربط . من با دیدن این سوال اولین چیزی که یادم اومد یکی از برنامه های صدا و سیما بود ! برنامه ای که مهمون دعوت می کرد و کلی با مهموناش بگو و بخند و خیلی هم همه مهمونا مثبت بودن و می خندیدن و …. . خب خیلی از بیننده ها هم فکر می کردن چه مهمونای خوبی دعوت می کنه این و … . شاید خیلی از مهمونارو هم واقعا دعوت می کرد ولی تعداد زیادی از مهمون های برنامه خودشون پول می دادن و می رفتن برای اینکه معرفی بشن . بنظرم این یک مدل درآمدی جالب بود که بیننده های عام متوجهش نبودن و واقعا برای کسی که اومده بود و پول داده بود و تو این برنامه که کلی بیننده داشت شرکت کرده بود هم ارزش آفرینی بالایی داشت . مثالش یک دکتر زیبایی که همسر یک بازیگر بود و خب کلی به این شیوه مشتری جذب کرده ! این بازی نبود ولی بذهنم رسید یهو !

      1. بله ولی خب تو بازی ها هم استفاده میشه ؟! من تا حالا ندیدم نمونه اش رو البته من خیلی باتجربه نیستم در این زمینه ها !!! :((((

  18. روز بیستم و سوم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال اول :
    بازی lanota، یه ریتمیک گیم بود که یه مدت بازیش میکردم. طریقه کسب درامدش از راه تبلیغاتی هست که مابین بازی انجام میشه به این صورت که اگه ببازی یا پیشنهادمیکنه یه تبلیغ ببینی وبازی رو ادامه بدی یا یه دقیقه صبر کنی و یا بازی را بخری که به جای نسخه ی فری نسخه پریمیوم بشه و دیگه تبلیغ لازم نباشه ببینی. من در مورد بازی هایی که تبلیغ نشون دادن روش درآمدش هست، اینترنت ام را قطع میکنم و با خیال راحت بازی میکنم و دیگه برام تبلیغ نمیاد. ولی این بازی با ایده ای که زده بود، اگه تبلیغ نمیدیدی باید یه دقیقه صبر میکردی که باز بازی کنی خیلی رو اعصاب من بود و اگه کردیت کارت داشتم حتما بازی را میخریدم که راحت بازیش کنم و نخوام یه دقیقه صبر کنم. به نظرم ایدش برای کسایی مثه من که اینترنت را قطع میکردن و با خیال راحت بازی میکردن عالی بود.

  19. روز بیستم و سوم گیمیفیکیشن در بازاریابی جواب سوال دوم :
    از اونجاییکه مشکلات محیط زیستی از نگرانی های من هست، یه بازی طراحی میکنم که وقتی مشتری وارد فروشگاه ها میشه موقع حساب کردن رو یه مونیتور بزرگ اقیانوس را نشون بده که کلی پلاستیک و بطری توش شناورن. بعد یه سری کیسه پارچه ای میفروشیم و از مشتری میخواهیم موقع خرید کیسه ی خودش همراهش باشه. حالا اگه مشتری کیسه اش را آورده باشه میتونه روی مونیتور یکی از پلاستیک های تو اقیانوس را حذف کنه و این مسابقه هر ماه تکرار میشه. و اشاره کنیم که هزینه ی این پلاستیک ها که خریده نمیشه برای کمک به مشکلات محیط زیستی استفاده میشه.
    حالا اگه کسی هم دوست داشته باشه میتونه پول یه پلاستیک را بده و پلاستیک های بیشتری را از اقیانوس این فروشگاه حذف کنه و در نهایت فروشگاهی که زودتر بتونه اقیانوسش را پاک کنه اون ماه میشه فروشگاه سبز شهر و توش کلی تزئینات میزنیم که مشتری های این فروشگاه بیشترین حمایت را از محیط زیست داشتن.
    اینطوری هم فرهنگ سازی میشه که کمتر پلاستیک مصرف بشه، هم پول خوبی جمع میشه برای کمک به NGO های مدافع محیط زیست.

  20. جواب سوال اول، روز بیست و سوم دوره گیمیفیکیشن در بازاریابی :

    میتونم بازی‌های Angry Birds، Clash of Clans یا حتی pokemon go که بهترین نمونه های freemium هستن رو مثال بزنم یا spotify یا headspace که نمونه های موفق اپ هستن. یا سایت هایی که خیلی این روش درامدزایی شون معروفه مثل kickstarter. در ادامه مواردی که شما بهش اشاره کردین ، از بازی هایی که دیدم و مدل درآمدزایی شون مثال میزنم :
    مثلا تو بازی puzzle&dragons اومده از loss aversion استفاده کرده برای درآمدزایی، پلیرها قبل اینکه رییس شون رو ببینن از یک سیاه چال باید عبور کنن، و اگه بمیرن همه پاداشی رو که بدست آوردن از دست میدن. حالا یک گزینه بهشون داده میشه تا از طریق خرج سنگهای جادویی، سکه ها و امتیازاتشون رو ذخیره کنن که میتونن با پول واقعی از شاپ بخرن.
    یا مثال دیگه تو بازی clash of clans و games of war هرچیزی که پلیر بخواد بسازه زمان ساخت داره که به مرور زمان این مدت ساخت طولانی تر میشه اما با پول خرج کردن میشه ازشون گذشت.
    یا pokemon go که هیچ‌کدام از امکانات بازی برای پلیری که قصد پرداخت نداره غیرقابل‌دسترس نیست اما پلیر میتونه برای رشد سریع‌تر Pokemonها، استفاده از Egg Incubator، خرید Pokeball بیشتر و … پول بپردازه ولی بدون این پرداخت هم همه‌ی پیشرفت‌ها تو بازی ممکنه. یا Pokestopها، یا استفاده از تبلیغات جغرافیایی که وقتی پلیر وارد محدوده‌ی مکانی اونا میشه بهش نمایش داده میشه.

  21. سوال ۲۳ روز اول:
    اصولا بازی های انلاین دارن به سمت فریمیوم میرن، اما یکی از بازی هایی که خیلی باهاش حال کردم fortnite بود.
    این بازی در سبک بتل رویال و رایگان ه (غیر از بخش save the world ش)، به طور خلاصه در این بازی ۱۰۰ نفر باید همزمان از یک هواپیما پیاده بشن و در یک زمین وسیعی پخش بشن و هرکی اخر زنده موند برنده است
    خب این بازی به فان بودن و اسکین ها و ایتم های گوناگون و بامزه ش معروفه
    من اون اوایل بازی میکردم هیچ اسکین خاصی نداشتم و این خیلی رو مخ بود که همه بقیه اسکین دارن من ندارم احساس نوب بودن میکردم
    و شما اگر بخواید اسکین داشته باشید باید پول خرج کنید و خیلی ها دیوانه وار این کار رو میکنن

  22. سوال ۲ روز ۲۳:
    مثلا میشه گفت اگر شما در این طرح شرکت کنید به قید قرعه مثلا یک شب با فلان سلبریتی شام برو بیرون
    یا اگر یک شرکت بازی ساز باشه میتونه بگه برید بازی قبلی م رو بازی کنید و تبلیغات وسط ش رو به جای دونیت ببینید
    حتی میشه یک سیستم role play براش طراحی کرد یعنی هرکسی مثلا اگر دونیت کرد امتیاز جمع کنه فلان بج یا نشان رو بگیره

  23. سوال اول روز ۲۳ :

    من زیاد اهل بازی دیجیتال نیستم و هر وقت بازی کردم تا چندوقت بعدش احساس پوچی و افسردگی بدی بهم دست داده که چرا وقتمو صرف کاری کردم که تو دنیای واقعی خروجی ای نداشته‌.

    اما تو بازیای فیزیکی، که بازیای استراتژیک و با کمترین دخالت شانس رو خیلی از بینشون دوست دارم،
    شیوه ی وفادار کردن بازی اورچین رو خیلی دوست دارم.
    اینکه تو جاهای مختلف لیگ برگزار میکنن برا بازیشون.
    الان منو به حدی رسوندن که حاضرم تو مرکز نواوری و جاهای مختلفی که میشناسم امکانی برقرار کنم که بتونن لیگ برگزار کنن که زود به زودتر بتونم تو لیگاشون شرکت کنم:)
    خیلی از اطرافیان هم بواسطه من جذب این بازی شدن که برن بخرنو انقد بازی کنن که بتونن منو شکست بدن:)
    دیگه به حدی رسیده بود که خواهرم یه شب نخوابیده بود و انقدر فکرکرده بود تا تونست فرداش منو فقط تو یه دست بازی با اختلاف یه امتیاز شکست بده و کلی خوشحالی کرد ازین پیروزی بزرگش:))))

    1. حالا تا جایی که من یادمه اورچین یه بازی ابسترکته تازه یعنی تو مثلا بری بازی تماتیک بکنی اونم روی تمی که دوست داری که دیگه واویلا!!!!!!!
      حالا منظورم از بازی تماتیک چیه مثلا فیلم گادفادر رو نمیدونم دیدی یا ندیدی میان یه بازی از روش میزنن تم مافیایی تمی که یهو ممکنه هرچی استراتژی داشتی به فنا برده و همه دست بدست هم بدن بکشنت ازون بازیایی که باید وسطش هی با صحبت مخ بقیه رو بزنی که علیه هم بازی کنن اونا رو بازی کنی کم کم یجوری میشه که تو شبا نمیخوابی:)

      1. خیلی کیلر میشه. مدلای اچیومنتو بیشتر دوست دارم.
        یکی یه حرف جالبی میزد، میگفت ما مثلا بازی مافیا تو شرکت بازی میکردیم، تو دنیای واقعی هم اعتمادامون نسبت به هم نابود شده بود. میگفت انقد ضربه زد به کارمون که دیگه تصمیم گرفتیم بازی نکنیم .
        یه جوریه که آدم اگه همش ببره، تو دنیای واقعی اعتماد بقیه رو باخته، یا مثلا این بازیه فکر کنم باعث بشه همه از آدم متنفر بشن و بخوان بکوبنش تا دیگه برنده نباشه،احتمالا این حالتشون تو خارج از بازی هم بمونه( البته فقط حدس میزنم، چون هنوز بازی نکردم)

  24. گیمیفیکیشن روز 23 سوال 2:
    بچه های فیلمسازی عموما مشکل اصلیشون تامین سرمایه است. یک سایت میزدم که هر کس بیاد کمک کنه برای تامین سرمایه به ویژه خود بچه های فیلمسازی. بعد افراد رتبه می گرفتن. افرادی که بیشترین کمک را می کردن یا فعالیت های دیگه ای مثل راضی کردن سرمایه گذارها را انجام می دادند، می آوردم توی صف اول دریافت تامین سرمایه. یه بازی برد-برد

  25. گیمیفیکیشن در بازاریابی
    روز 23 سوال 1:
    کاربر قطعا روش هایی که بتونه دور بزنه براش جذابه مثلا مورد اول میان یه هفته رایگان میدن بعد باید اشتراک بگیری که کاربر میاد با فیک مِیل یه اکانت دیگه میسازه یا این مورد تبلیغاتی کاربر آفلاین میشه و بازی می‌کنه تا تبلیغات براش پخش نشه.
    و چیزی که من دیدم بازیای هاردکور معمولا از فریمیوم استفاده می‌کنن و بازیای کژوال از تبلیغات(یه کار جالبی میکنن بازیایی که باید توشون رکورد بزنی و اگه ببازی از اول شروع کنی میاد و اگه باختی میگه تبلیغ ببین ادامه‌شو برو) یا تو بازیای هاردکور مثلا اکتیویژن تو گزارش مالی جدیدش گفته تو سال 2021 از کالاف دیوتی موبایل توسط خرید هایی که داخل بازی برای فیچر ها صورت می‌گیرفته درآمدی بیش از 1میلیارد دلار داشته.

  26. گیمیفیکیشن در بازاریابی
    روز 23 سوال 2:
    واسه یه استارتاپی به عنوان مثال بخوایم تامین مالی جمعی کنیم میایم یه سایت میزنیم به کاربر میگیم میخوای جزو کدوم تیم باشی؟ اونایی که تبلیغ میبینن یا اونایی که پول پرداخت می‌کنن و بعد از انتخابش یه آمار بهش نشون می‌دیم که مثلا تا الان 3میلیارد جمع آوری شده و 1.7 میلیارد از طریق تیمی که پول میده و 1.3 میلیارد به واسطه‌ی کسایی که تبلیغات دیدن. یعنی بازی دیگه‌ای در کار نباشه، بازی خودش رقابت پول دادن و تبلیغ دیدن باشه و حالا لیدربرد هم داشته باشیم واسه امتیاز و کسایی که با دعوت شما میان هرچقدر حالا تبلیغ میبینن یا پول میدن مثلا اندازه 10درصد امتیازم واسه شما بیاد.
    اگه روی مبحث social proof کار بشه میتونه خیلی خوب بگیره و تا حدی وایرال شه که مردم تو محل کار و گفت و گو با دوستاشون باهم بحث کنن که عضو کدوم تیم هستن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب